به نظرت عیب داره؟💜💫
به نظرت عیب داره؟💜💫
پارت 9💜💫
+من امروز سکته رو میزنم
جین:تا ۳ میشمورم خواب باشید
+بدو فلنگ ببند خدافسس
ویو ا/ت
بعد از اون حرف دیگه هیچی نشنیدم فقط با دو رفتم اتاقم صدای کوک شنید که میگه ای رفیق نیمه راههههه
حیح دیگه چیکار کنم
رفتم بالا هر طور شده خوابیدم فردا صبح با صدای
_ا/ت بلند شو دیگه ا/تتتتتت
+بله؟ (خوابالو)
_پاشو دیگه دیرمون میشه
+باشه ساعت چنده؟
_۵ صبحه
+ما قرار بود ساعت ۶ بریم که
_بله راست میگی (شروع کرد به غلغلک دادن ا/ت)
+ای جونگکوک نکن(خنده)
_پاشو قراره یک ساعت زود تر بریم
+برای چی ؟
_واس خندههه
+زهر مار پسر عمو
_کوفت دختر عموم
جین:جونگکوککککککککککک چی شد؟
_اومدیمممممممممم پاشو بریم دیگه
+تو برو من میام
_نه میرم جین گفته تا تو رو نیارم نمیزاره برم سمت PS5
+خوب بابا وایسا برم حموم لباس عوض کنم بیام
_چرا تو حموم؟
+پسر عمو جان مستر جئون این حرف از شما بعیده میخوای جلوی تو لباسام رو عوض کنم؟
_بدک نیست
+چی جلوی من لباس عوض کنی دیگه(پوزخند)
+خفه گمشو بیرون پسره عوضی منحرف جلوی در وایسا تا بیام
_باشه کفری کردنت آسونه (خنده)
ویو ا/ت
جونگکوک رفت بیرون سریع لباسام رو عوض کردم در رو باز کردم دیدم جونگکوک جلوی در داره تو گوشی داره به یکی مستیج میده گوشی رو از دستم قاپیدم دوییدم پایین همینجوری کل خونه رو گذاشته بودیم رو سرمون روی دراور ایستاده بودم
_ا/ت از اون بالا بیا پایین و گوشیمو بده
+عمرا (زبون درازی)
همینجوری داشتیم بدو بدو میکردیم اعضا هم به ما میخندیدن آنقدر دور خونه رو گشتیم از پله ها بدو بدو رفتم طبقه ۲ که من خسته شدم ولی جونگکوک هنوز انرژی داشت قدم های من داشت آروم تر میشد
پارت 9💜💫
+من امروز سکته رو میزنم
جین:تا ۳ میشمورم خواب باشید
+بدو فلنگ ببند خدافسس
ویو ا/ت
بعد از اون حرف دیگه هیچی نشنیدم فقط با دو رفتم اتاقم صدای کوک شنید که میگه ای رفیق نیمه راههههه
حیح دیگه چیکار کنم
رفتم بالا هر طور شده خوابیدم فردا صبح با صدای
_ا/ت بلند شو دیگه ا/تتتتتت
+بله؟ (خوابالو)
_پاشو دیگه دیرمون میشه
+باشه ساعت چنده؟
_۵ صبحه
+ما قرار بود ساعت ۶ بریم که
_بله راست میگی (شروع کرد به غلغلک دادن ا/ت)
+ای جونگکوک نکن(خنده)
_پاشو قراره یک ساعت زود تر بریم
+برای چی ؟
_واس خندههه
+زهر مار پسر عمو
_کوفت دختر عموم
جین:جونگکوککککککککککک چی شد؟
_اومدیمممممممممم پاشو بریم دیگه
+تو برو من میام
_نه میرم جین گفته تا تو رو نیارم نمیزاره برم سمت PS5
+خوب بابا وایسا برم حموم لباس عوض کنم بیام
_چرا تو حموم؟
+پسر عمو جان مستر جئون این حرف از شما بعیده میخوای جلوی تو لباسام رو عوض کنم؟
_بدک نیست
+چی جلوی من لباس عوض کنی دیگه(پوزخند)
+خفه گمشو بیرون پسره عوضی منحرف جلوی در وایسا تا بیام
_باشه کفری کردنت آسونه (خنده)
ویو ا/ت
جونگکوک رفت بیرون سریع لباسام رو عوض کردم در رو باز کردم دیدم جونگکوک جلوی در داره تو گوشی داره به یکی مستیج میده گوشی رو از دستم قاپیدم دوییدم پایین همینجوری کل خونه رو گذاشته بودیم رو سرمون روی دراور ایستاده بودم
_ا/ت از اون بالا بیا پایین و گوشیمو بده
+عمرا (زبون درازی)
همینجوری داشتیم بدو بدو میکردیم اعضا هم به ما میخندیدن آنقدر دور خونه رو گشتیم از پله ها بدو بدو رفتم طبقه ۲ که من خسته شدم ولی جونگکوک هنوز انرژی داشت قدم های من داشت آروم تر میشد
۷.۷k
۰۵ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.