فیکشن چانیول پارت ۱۱
شیطنت عشق💋
پارت یازدهم
نویسنده:کیم او یون
صدای دست زدن اقای پارک توی اتاق پیچید
اقای پارک:درسته دستیار میون
افرین افرین
همه:😐
اقای پارک:اما دستیار میون بنظرت چرا تو گفتی؟
چرا بقیه یا بحث رو ادامه دادن یا سکوت کردن؟
جونگ میون:حس کردم تحقیر شدم ولی خب بازم شک داشتم!
این نوع حرف زدن تحقیر امیز نبود اما سرمو پایین انداختم
کیم کنیا:خیلی واضحه اون یه بی سیاسته
اقای کیم:شایدم نمیدونه معنی واقعیه جلسه چیه
صدای خنده ی بعضیا بالا رفت
سرمو بالا اوردم و گفتم: اشتباه میکنید!
کیم کنیا:تو..تو
جونگ میون:درسته گفتم اشتباه میکنید
گفتن حقیقت بی سیاست بودن یا بلند نبودن مذاکره نیست.
شاید کسایی که مقام بالایی توی شرکت دارن غرق قدرت شدن پس قدرتشون رو جلوه میدن برعکس کسایی مثل من که یه دستیارم!
به قول خودتون یه دستیار چی داره؟!
پس حرفشو میزنه!
اقای دو:شایدم خیلی گستاخه نه؟
جونگ میون:کسانی هم هستن که با وجود سِمَت بالا غرق قدرت نمیشن
اقای اوه:درسته مثل مدیر هانیول
اقای پارک رو به من لبخندی زد و گفت:تو این شرکت ادمای بی طرف کم پیدا میشه که حتی جرعت هم داشته باشن
فکر کنم دو سالی میگذره!
البته اون دختر بیچاره زیاد شجاع نبود ولی بازم اخراج شد
چانیول:زبون درازی تاوان داره.مگه نه دستیار میون؟😏
جونگ میون:زیادی از موضوع دور نشدیم؟
آقای پارک:بله درسته واقعا باید از وجود دستیار میون متشکر باشیم!اخه تا چند جلسه پیش هم شما نمیزاشتید باز هم قضیه به روز های بعد و بعدتر تا به امروز کشید😄
بریم سر اصل مطلب پسرم!و دخترم به نوبت حرف بزنید تا کار اسون تر بشه
فکر نمیکنید شما باید حرف بزنید؟!
رئیس چان:همونطور که میدونید سال قبل بخاطر شایعاتی که برای شرکت درست کردن خیلی از شرکت ها از ما فاصله گرفتن
و من به غیر از اینکه اعتمادشون رو دوباره جلب کردم بلکه حتی شرکتی که با ما خصومت داشت هم راضی کردم تا دیگه برای ما مشکل نشن
اقای اوه:درسته،بخاطر کاری که شما کردید الان شرکت ما خیلی اوضاع خوبی داره ولی غیر از اینه که شرکتی که با ما خصومت داشت رو با رشوه راضیشون کردین؟
رئیس چان:اقای کیم یک فرد با تجربه هستن و ما اون رو استخدام کردیم همینطور به نیرو نیاز داشتیم پس دخترشون هم استخدام کردیم اینکه این دو شرکت روابط فامیلی دارن ربطی به رشوه دادن نمیشه
مدیر هانیول:همونطور که میدونید....
ادامه دارد...♡
لایک و کامنت یادتون نره😁
کپی ممنوع×!
اسکی نیست پیج دوممه
پارت یازدهم
نویسنده:کیم او یون
صدای دست زدن اقای پارک توی اتاق پیچید
اقای پارک:درسته دستیار میون
افرین افرین
همه:😐
اقای پارک:اما دستیار میون بنظرت چرا تو گفتی؟
چرا بقیه یا بحث رو ادامه دادن یا سکوت کردن؟
جونگ میون:حس کردم تحقیر شدم ولی خب بازم شک داشتم!
این نوع حرف زدن تحقیر امیز نبود اما سرمو پایین انداختم
کیم کنیا:خیلی واضحه اون یه بی سیاسته
اقای کیم:شایدم نمیدونه معنی واقعیه جلسه چیه
صدای خنده ی بعضیا بالا رفت
سرمو بالا اوردم و گفتم: اشتباه میکنید!
کیم کنیا:تو..تو
جونگ میون:درسته گفتم اشتباه میکنید
گفتن حقیقت بی سیاست بودن یا بلند نبودن مذاکره نیست.
شاید کسایی که مقام بالایی توی شرکت دارن غرق قدرت شدن پس قدرتشون رو جلوه میدن برعکس کسایی مثل من که یه دستیارم!
به قول خودتون یه دستیار چی داره؟!
پس حرفشو میزنه!
اقای دو:شایدم خیلی گستاخه نه؟
جونگ میون:کسانی هم هستن که با وجود سِمَت بالا غرق قدرت نمیشن
اقای اوه:درسته مثل مدیر هانیول
اقای پارک رو به من لبخندی زد و گفت:تو این شرکت ادمای بی طرف کم پیدا میشه که حتی جرعت هم داشته باشن
فکر کنم دو سالی میگذره!
البته اون دختر بیچاره زیاد شجاع نبود ولی بازم اخراج شد
چانیول:زبون درازی تاوان داره.مگه نه دستیار میون؟😏
جونگ میون:زیادی از موضوع دور نشدیم؟
آقای پارک:بله درسته واقعا باید از وجود دستیار میون متشکر باشیم!اخه تا چند جلسه پیش هم شما نمیزاشتید باز هم قضیه به روز های بعد و بعدتر تا به امروز کشید😄
بریم سر اصل مطلب پسرم!و دخترم به نوبت حرف بزنید تا کار اسون تر بشه
فکر نمیکنید شما باید حرف بزنید؟!
رئیس چان:همونطور که میدونید سال قبل بخاطر شایعاتی که برای شرکت درست کردن خیلی از شرکت ها از ما فاصله گرفتن
و من به غیر از اینکه اعتمادشون رو دوباره جلب کردم بلکه حتی شرکتی که با ما خصومت داشت هم راضی کردم تا دیگه برای ما مشکل نشن
اقای اوه:درسته،بخاطر کاری که شما کردید الان شرکت ما خیلی اوضاع خوبی داره ولی غیر از اینه که شرکتی که با ما خصومت داشت رو با رشوه راضیشون کردین؟
رئیس چان:اقای کیم یک فرد با تجربه هستن و ما اون رو استخدام کردیم همینطور به نیرو نیاز داشتیم پس دخترشون هم استخدام کردیم اینکه این دو شرکت روابط فامیلی دارن ربطی به رشوه دادن نمیشه
مدیر هانیول:همونطور که میدونید....
ادامه دارد...♡
لایک و کامنت یادتون نره😁
کپی ممنوع×!
اسکی نیست پیج دوممه
۷.۶k
۱۴ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.