عشقه دردسرساز p¹³
عشقه دردسرساز p¹³
فلیکس.
در رو که باز کردم از تعجب دهنم وا موند و مروارید های کوچیکی از گوشه چشام سر خوردن جیهون: های بیبی هان: کیه فلیکس؟تو دیگه کی هستی؟! جیهون: به به میبینم بیبیم دوستای جدیدی پیدا کرده نمیخوای رام بدی تو خونم ناخودآگاه کنار رفتم اومد داخل خونه ( میخوام درمورد جیهون و لیکس یه توضیح بدم فلیکس پدر و مادرش رو از دست داده و یکی از مافیا های بزرگ کره اونا رو کشته که جیهون پسر اونه یه سال از لیکس بزرگتره از ۵ سالگی با هم بودن تا دوسال پیش یعنی ۱۰ سال با هم بودن و توی این ده سال هرکار بدی که جیهون انجام میداد همه ی تقصیر ها رو مینداخت سر لیکس و لیکس هم از بابای جیهون کتک میخورد لیکس به خاطر اینکه خواهرش آسیب نبیینه هر کاری که جیهون می گفت انجام میداد چون جیهون اونو تهدید کرده بود خلاصه دوسال پیش یه اتفاقی افتاد که پدر جیهون اونقدر لیکس و خواهرش رو کتک زد که دو ماه لیکس تو بیمارستان بستری شد خواهرش مرد از اون موقع به بعد از اون خانواده جدا شد یه نکته کوچولو هم میگم درمورد صدای گیتار هروقت که لیکس کتک میخورد جیهون گیتار میزد و موقعی که لیکس داشت از اون خونه میرفت جیهون اون گیتار رو بهش داد و گفت هروقت این صدا رو شنیدی یاد من بیوفت) جیهون رفت رو مبل نشست و بقیه هم نشستن فقط من سرپا مونده بودم جیهون: بیبی صدام کرد و رو پاش زد دست خودم نبود رفتم رو پاش نشستم جیهون: لیکس من چقد بزرگ شده جیهون: فک کنم اماده ای نه؟! احساس کردم یکی منو انداخته تو تنور داغ اگه تنها بودیم این همه خجالت نمیکشیدم ولی اون سه نفر داشتن نگام میکرد هیونجین اومد دست منو گرفت و از روی پای اون بلند کرد و پشت خودش برد ~عوضی جیهون: تو کدوم خری باشی؟! نزاشت هیونجین جواب بده و گفت جیهون: بیبی برو گیتارم رو بیار از پشت هیونجین بیرون اومدم و رفتم گیتارش رو آوردم جیهون: چه خوب ازش مراقبت کردی هان: فلیکس میشه توضیح بدید این کیه؟ جیهون: ددی شم مشکل؟ لینو: توعه یه الف بچه که هنوز از دهنش بوی شیر میاد ددی باشی هه من که نمیتونم قبول کنم جیهون: ددی بودن به سن نیس به اندازس لینو: اشغال تا خواست بزنه رفتم جلو دستش رو گرفتم @نه جیهون: بیبی تو ماشین منتظرم شب سختی رو داریم زیاد منتظرم نزار رفت بیرون نفسم رو بیرون دادم خواستم برم که هان دستمو گرفت هان: کجا داری میری؟ @نشنیدی چی گفت هان: اصلا اون کیه؟ @داستانش طولانیه ولی فقط بگم اگه بیشتر از این منتظر بمونه جون هرچهار تامون به خطر میوفته رفتم بیرون سوار ماشین شدم
فلیکس.
در رو که باز کردم از تعجب دهنم وا موند و مروارید های کوچیکی از گوشه چشام سر خوردن جیهون: های بیبی هان: کیه فلیکس؟تو دیگه کی هستی؟! جیهون: به به میبینم بیبیم دوستای جدیدی پیدا کرده نمیخوای رام بدی تو خونم ناخودآگاه کنار رفتم اومد داخل خونه ( میخوام درمورد جیهون و لیکس یه توضیح بدم فلیکس پدر و مادرش رو از دست داده و یکی از مافیا های بزرگ کره اونا رو کشته که جیهون پسر اونه یه سال از لیکس بزرگتره از ۵ سالگی با هم بودن تا دوسال پیش یعنی ۱۰ سال با هم بودن و توی این ده سال هرکار بدی که جیهون انجام میداد همه ی تقصیر ها رو مینداخت سر لیکس و لیکس هم از بابای جیهون کتک میخورد لیکس به خاطر اینکه خواهرش آسیب نبیینه هر کاری که جیهون می گفت انجام میداد چون جیهون اونو تهدید کرده بود خلاصه دوسال پیش یه اتفاقی افتاد که پدر جیهون اونقدر لیکس و خواهرش رو کتک زد که دو ماه لیکس تو بیمارستان بستری شد خواهرش مرد از اون موقع به بعد از اون خانواده جدا شد یه نکته کوچولو هم میگم درمورد صدای گیتار هروقت که لیکس کتک میخورد جیهون گیتار میزد و موقعی که لیکس داشت از اون خونه میرفت جیهون اون گیتار رو بهش داد و گفت هروقت این صدا رو شنیدی یاد من بیوفت) جیهون رفت رو مبل نشست و بقیه هم نشستن فقط من سرپا مونده بودم جیهون: بیبی صدام کرد و رو پاش زد دست خودم نبود رفتم رو پاش نشستم جیهون: لیکس من چقد بزرگ شده جیهون: فک کنم اماده ای نه؟! احساس کردم یکی منو انداخته تو تنور داغ اگه تنها بودیم این همه خجالت نمیکشیدم ولی اون سه نفر داشتن نگام میکرد هیونجین اومد دست منو گرفت و از روی پای اون بلند کرد و پشت خودش برد ~عوضی جیهون: تو کدوم خری باشی؟! نزاشت هیونجین جواب بده و گفت جیهون: بیبی برو گیتارم رو بیار از پشت هیونجین بیرون اومدم و رفتم گیتارش رو آوردم جیهون: چه خوب ازش مراقبت کردی هان: فلیکس میشه توضیح بدید این کیه؟ جیهون: ددی شم مشکل؟ لینو: توعه یه الف بچه که هنوز از دهنش بوی شیر میاد ددی باشی هه من که نمیتونم قبول کنم جیهون: ددی بودن به سن نیس به اندازس لینو: اشغال تا خواست بزنه رفتم جلو دستش رو گرفتم @نه جیهون: بیبی تو ماشین منتظرم شب سختی رو داریم زیاد منتظرم نزار رفت بیرون نفسم رو بیرون دادم خواستم برم که هان دستمو گرفت هان: کجا داری میری؟ @نشنیدی چی گفت هان: اصلا اون کیه؟ @داستانش طولانیه ولی فقط بگم اگه بیشتر از این منتظر بمونه جون هرچهار تامون به خطر میوفته رفتم بیرون سوار ماشین شدم
۶.۳k
۱۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.