عشق ممنوعه پارت ۳۶
...(توی فیلم همه چیز بود وقتی کوک و جیمین رفتن بیرون سوجی اومد داخل و همه چیز رو جوری کرد انگار جیمین کشته و چند تا عکس فیک گرفت و ادیت زد)
+خب،با توجه به مدرک پرونده رو دوباره بررسی میکنیم.
سوجی:ولی اینجوری نمیشه...
+شما هم بابت دروغی که گفتید باید مجازات بشید شهادت دروغ و اتهام زدن به دیگران جرمه.
سوجی:..
+از اونجایی که دوربین ماشین و دوربین داخل اتاق همه چیز رو نشون داد ما میتونیم شهادت شما رو هم قبول کنیم.کیم تهیونگ لطفا هر چیزیی که دیدی رو بگید.
تهیونگ:ما اون روز بعد از ۴ سال همدیگه رو دیدیم و شوگا تمام این مدت نقشه میکشید که جیمین و کوک رو بکشه ولی نتونست و یونجو رو کشت و وقتی فرار کرد من دنبالش رفتم همونطور که تو فیلم دیدید میخواست از پشت به من شلیک کنه و جیمین مجبور به شلیک شد.
+خب با توجه به تمام عوامل پارک جیمین به ۲ سال حبس برای حمل و استفاده از اسلحه محکوم میشه و خانم سوجی هم برای شهادت دروغ باید جریمه بپردازند.
سوجی:ینی چی من ، شما نمیتونید اایششش فاک بهش.
جیمین:(اگه کوک مدارکو به موقع نمیرسوند به حبس ابد محکوم میشدم!درسته ۲ سال خیلیه ولی بهتر از ابده)
(بیرون دادگاه تو سالن)
کوک:(۲ سال؟ بازم؟دیگه تحملشو ندارم!نمیتونم ما کلا یک دو سال پیش هم نبودیم ولی ۷ سال جدایی کشیدیم!مهم نیست چقدر داغونم باید پیش جیمین و تهیونگ آروم باشم)
تهیونگ:جیمین!یه لحظه میشه باهاش حرف بزنیم؟
جیمین:ممنون.
کوک:جیمین تو جرمی نکردی اینو یادت باشه.
تهیونگ:فقط ۲ ساله تحمل کن بعدش همه چیز درست میشه،باشه؟
جیمین:نمیخوام که بخاطر من زمانتون رو هدر بدین.
تهیونگ:جیمین،ما همیشه منتظر تو میمونیم حتی اگه تا آخرین روز عمرمون لازم باشه صبر میکنیم.
کوک:تحمل کن ما هم میایم و میبینیمت ولی این جای زحمت برای چیه؟!حالت خوبه؟
٫کافیه دیگه باید بریم.
جیمین:(جواب نمیدادم بهتر بود)اره خوبم همین که متهم نشدم خیلیه!(بغلشون کردم)...
...(شب)
تهیونگ:جایی میری کوک؟
کوک:میرم حیاط یکم هوا بخورم تو بخواب ، شب بخیر.
تهیونگ:شب بخیر.
کوک:(تهیونگ خوابید و منم سوار ماشین شدم و زدم بیرون امشب سوجی برمیگشت ایتالیا البته اگه من بزارم)
سوجی:(جریمه رو دادم رسما نصف مالی که داشتم پرید!ولی مهم نیست تا یک ساعت دیگه پرواز میکنم و میرم ایتالیا البته اگه این اینو لعنتی برسه)چه عجب رسید!(سوار صندلی عقب شدم هیچ حرفی نزد و راهشو عوض کرد)ببخشید ولی فرودگاه از این راه نیست.
کوک:به نظرم که راهور درست میرم.
سوجی:ماشینو نگه دار(داد)
کوک:باید به حرفم توی دادگاه گوش میدادی احمق.
سوجی:اگه تکه نداری زنگ میزنم به پلیس.
کوک:بزن!
سوجی:(گوشیمو درآوردم ولی آنتن نداشت لعنتی هرکاری از این روانی بر میاد باید خودمو نجات بدم)
کوک:صب میگفتی ...
+خب،با توجه به مدرک پرونده رو دوباره بررسی میکنیم.
سوجی:ولی اینجوری نمیشه...
+شما هم بابت دروغی که گفتید باید مجازات بشید شهادت دروغ و اتهام زدن به دیگران جرمه.
سوجی:..
+از اونجایی که دوربین ماشین و دوربین داخل اتاق همه چیز رو نشون داد ما میتونیم شهادت شما رو هم قبول کنیم.کیم تهیونگ لطفا هر چیزیی که دیدی رو بگید.
تهیونگ:ما اون روز بعد از ۴ سال همدیگه رو دیدیم و شوگا تمام این مدت نقشه میکشید که جیمین و کوک رو بکشه ولی نتونست و یونجو رو کشت و وقتی فرار کرد من دنبالش رفتم همونطور که تو فیلم دیدید میخواست از پشت به من شلیک کنه و جیمین مجبور به شلیک شد.
+خب با توجه به تمام عوامل پارک جیمین به ۲ سال حبس برای حمل و استفاده از اسلحه محکوم میشه و خانم سوجی هم برای شهادت دروغ باید جریمه بپردازند.
سوجی:ینی چی من ، شما نمیتونید اایششش فاک بهش.
جیمین:(اگه کوک مدارکو به موقع نمیرسوند به حبس ابد محکوم میشدم!درسته ۲ سال خیلیه ولی بهتر از ابده)
(بیرون دادگاه تو سالن)
کوک:(۲ سال؟ بازم؟دیگه تحملشو ندارم!نمیتونم ما کلا یک دو سال پیش هم نبودیم ولی ۷ سال جدایی کشیدیم!مهم نیست چقدر داغونم باید پیش جیمین و تهیونگ آروم باشم)
تهیونگ:جیمین!یه لحظه میشه باهاش حرف بزنیم؟
جیمین:ممنون.
کوک:جیمین تو جرمی نکردی اینو یادت باشه.
تهیونگ:فقط ۲ ساله تحمل کن بعدش همه چیز درست میشه،باشه؟
جیمین:نمیخوام که بخاطر من زمانتون رو هدر بدین.
تهیونگ:جیمین،ما همیشه منتظر تو میمونیم حتی اگه تا آخرین روز عمرمون لازم باشه صبر میکنیم.
کوک:تحمل کن ما هم میایم و میبینیمت ولی این جای زحمت برای چیه؟!حالت خوبه؟
٫کافیه دیگه باید بریم.
جیمین:(جواب نمیدادم بهتر بود)اره خوبم همین که متهم نشدم خیلیه!(بغلشون کردم)...
...(شب)
تهیونگ:جایی میری کوک؟
کوک:میرم حیاط یکم هوا بخورم تو بخواب ، شب بخیر.
تهیونگ:شب بخیر.
کوک:(تهیونگ خوابید و منم سوار ماشین شدم و زدم بیرون امشب سوجی برمیگشت ایتالیا البته اگه من بزارم)
سوجی:(جریمه رو دادم رسما نصف مالی که داشتم پرید!ولی مهم نیست تا یک ساعت دیگه پرواز میکنم و میرم ایتالیا البته اگه این اینو لعنتی برسه)چه عجب رسید!(سوار صندلی عقب شدم هیچ حرفی نزد و راهشو عوض کرد)ببخشید ولی فرودگاه از این راه نیست.
کوک:به نظرم که راهور درست میرم.
سوجی:ماشینو نگه دار(داد)
کوک:باید به حرفم توی دادگاه گوش میدادی احمق.
سوجی:اگه تکه نداری زنگ میزنم به پلیس.
کوک:بزن!
سوجی:(گوشیمو درآوردم ولی آنتن نداشت لعنتی هرکاری از این روانی بر میاد باید خودمو نجات بدم)
کوک:صب میگفتی ...
۲.۸k
۱۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.