فیک Slave of Love از Jungkook
فیک Slave of Love از Jungkook
Part❥13
از زبان جونگکوک ⭐
صبح بیدار شدم یاد دیشب افتادم خنده اومد رو لبام
جونگکوک: یااا پسر چت شده ( ادمین:عاشق شدی پسرم😂⭐ جونگکوک: یا نویسنده وسط داستان چه چیز هایی میگی ها مخاطب ها منتظرن بخوانند 🤨ادمین: خو چیه راست میگم 🤨😂 جونگکوک : برو داستان و شروع کن)
خودمو جمع و جور کردم رفتم حموم کارام و کردم اومدم بیرون ( چیه انتظار داریم بگم چیشده ای ناقلا😂🤨)
لباسام رو پوشیدم رفتم شرکت
چند دقیقه بعد**
رسیدم جیمین و دیدم
جیمین: سلام جونگکوک خوبی دیشب اونجین چیشد
جونگکوک: هیچی بیا بریم بگم
رفتیم اتاق همه چی رو گفتم
جیمین: اووووو مستر جئون مشکوک یی؟ 😂🤨
جونگکوک: میام میزنمتا کی به کی میگه دیشب داشتی خواهرم و با نگات میخوردی😒
جیمین: .. چ. چی میگی نه بابا عه چه حرفا( یکم لکنت)
جونگکوک: اره معلومه ببین من رو خواهرم غیرت دارمااا 😒
جیمین: خب بابا انگار چیشده😒
جونگکوک: وایسا ببینم جیمین نکنه.. تو آیو رو دوست داری؟؟؟؟؟؟؟ 😶
جیمین: ... یا.. یاااا معلومه چه زری میزنی معلومه که نه😠
تهیونگ اومد تو اتاق*
تهیونگ: سلام به رفیقاییییییی گلممممم و همچنین سلام به داماد گلمون
جونگکوک: تهیونگ الان اعصاب ندارم
تهیونگ : چیشده مگه؟
جیمین: از این اقا بپرس🫵🏻 ( اشاره به کوکی) بهم میگه به خواهرم علاقه داری؟
تهیونگ: اره خب جونگکوک راست میگه وقتی این رو میبینی یجوری میشی
جیمین: یاااا کیه که به خواهر من سر میز زل زده بود هاننن؟
تهیونگ: چ. چی میگی بابا من کی زل زدم؟
جونگکوک: بحث به جاهای باریک کشیده شد 😐
جیمین و تهیونگ : تو یکی ساکت
تهیونگ: من تا نفهمم تکلیفم چیه این بحثو تموم نمیکنم
تهیونگ: بببین من خواهرتو دوست ندارم جیمین
جیمین: الان اعتراف کردی که! 😠😶😂
تهیونگ:😶..
تهیونگ: اه باشه اقا اره من به هانول یک حس هایی دارم راضی شدی؟؟؟؟
جیمین: ارهههه شدم و از این خیالم راحته چون پسر خوبی هستی
جونگکوک : خب جیمین😊؟
جیمین: چیه؟
جونگکوک: نگفتی؟
جیمین: من هیچ حسی ندارممممم به آیو
جونگکوک: اوکی بابا قبول کردم... بیاین بریم باید به طراحی ها نگاهی بندازیم دیر شد
تهیونگ و جیمین : اوکی
رفتند و به کار هاشون رسیدند
ادامه دارد....
دید گفتم تهیونگ و جیمینم یه نقش هایی دارند حالا پارت های دیگه تازه نقش بیشتری هم جیمین خان در این فیک دارند
سوال پست : آیا جیمین عاشق آیو میشه یا اونجین؟
لایک ❤۱۲
کامنت ⭐14
Part❥13
از زبان جونگکوک ⭐
صبح بیدار شدم یاد دیشب افتادم خنده اومد رو لبام
جونگکوک: یااا پسر چت شده ( ادمین:عاشق شدی پسرم😂⭐ جونگکوک: یا نویسنده وسط داستان چه چیز هایی میگی ها مخاطب ها منتظرن بخوانند 🤨ادمین: خو چیه راست میگم 🤨😂 جونگکوک : برو داستان و شروع کن)
خودمو جمع و جور کردم رفتم حموم کارام و کردم اومدم بیرون ( چیه انتظار داریم بگم چیشده ای ناقلا😂🤨)
لباسام رو پوشیدم رفتم شرکت
چند دقیقه بعد**
رسیدم جیمین و دیدم
جیمین: سلام جونگکوک خوبی دیشب اونجین چیشد
جونگکوک: هیچی بیا بریم بگم
رفتیم اتاق همه چی رو گفتم
جیمین: اووووو مستر جئون مشکوک یی؟ 😂🤨
جونگکوک: میام میزنمتا کی به کی میگه دیشب داشتی خواهرم و با نگات میخوردی😒
جیمین: .. چ. چی میگی نه بابا عه چه حرفا( یکم لکنت)
جونگکوک: اره معلومه ببین من رو خواهرم غیرت دارمااا 😒
جیمین: خب بابا انگار چیشده😒
جونگکوک: وایسا ببینم جیمین نکنه.. تو آیو رو دوست داری؟؟؟؟؟؟؟ 😶
جیمین: ... یا.. یاااا معلومه چه زری میزنی معلومه که نه😠
تهیونگ اومد تو اتاق*
تهیونگ: سلام به رفیقاییییییی گلممممم و همچنین سلام به داماد گلمون
جونگکوک: تهیونگ الان اعصاب ندارم
تهیونگ : چیشده مگه؟
جیمین: از این اقا بپرس🫵🏻 ( اشاره به کوکی) بهم میگه به خواهرم علاقه داری؟
تهیونگ: اره خب جونگکوک راست میگه وقتی این رو میبینی یجوری میشی
جیمین: یاااا کیه که به خواهر من سر میز زل زده بود هاننن؟
تهیونگ: چ. چی میگی بابا من کی زل زدم؟
جونگکوک: بحث به جاهای باریک کشیده شد 😐
جیمین و تهیونگ : تو یکی ساکت
تهیونگ: من تا نفهمم تکلیفم چیه این بحثو تموم نمیکنم
تهیونگ: بببین من خواهرتو دوست ندارم جیمین
جیمین: الان اعتراف کردی که! 😠😶😂
تهیونگ:😶..
تهیونگ: اه باشه اقا اره من به هانول یک حس هایی دارم راضی شدی؟؟؟؟
جیمین: ارهههه شدم و از این خیالم راحته چون پسر خوبی هستی
جونگکوک : خب جیمین😊؟
جیمین: چیه؟
جونگکوک: نگفتی؟
جیمین: من هیچ حسی ندارممممم به آیو
جونگکوک: اوکی بابا قبول کردم... بیاین بریم باید به طراحی ها نگاهی بندازیم دیر شد
تهیونگ و جیمین : اوکی
رفتند و به کار هاشون رسیدند
ادامه دارد....
دید گفتم تهیونگ و جیمینم یه نقش هایی دارند حالا پارت های دیگه تازه نقش بیشتری هم جیمین خان در این فیک دارند
سوال پست : آیا جیمین عاشق آیو میشه یا اونجین؟
لایک ❤۱۲
کامنت ⭐14
۱.۶k
۰۶ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.