عنوان:مافیا جذاب پارت 9
عنوان:مافیا جذاب پارت 9
آپلود نشد ❌
متن:«فردا»
...ویو جین...
صبح از خواب بیدار شدم رفتم اتاق بغلی تا آیو رو بیدار کنم وارد اتاق شدم مثل خرس خوابیده بود تکونش دادم تا بلکه بیدار شه ولی نه...هی میگفت 5دقیقه دیگه برای همین پارچ آب بغل تخت و برداشتم خالی کردم روش
آیو=جیغغغغغغغغغغغغغغ
جین=خنده شیشه پاکنی
آیو=بیشور خر...نمی تونی مثل آدم بیدارم کنی
جین=بیدارت کردم ولی بیدار نشدی حالا ولش بیاریم کافه
آیو=من با تو کافه نمیام
جین=مگه نمیخوای ا/ت پی...
آیو=جیغغغغغغ....یادم رفته بود...چرا وایسادی زود باش بریم
بعد اینکه آیو منو از اتاق بیرون کرد لباسشو پوشید و باهم رفتیم کافه داشتم دنبالش میگشتم که صاحب کافه گفت
صاحب کافه=آدم معروفیه.؟
جین=برای چی این سوال رو میپرسین
صاحب کافه=چون چند روز پیش هم یه پسر دیگه اومد اینجا دنبال دختره میگشت
جین=چرا
صاحب کافه=نمیدونم...ولی گفت اون دختر براش خیلی ارزش داره
جین=پسره چه شکلی بود
صاحب کافه=نمیدونم....ماسک زده بود و کلاه داشت نمیشد صورتشو دید
جین =ممنون
آیو که داشت به صفحه مانیتور نگاه میکرد با صدای بلند به جین گفت نگه داره و تصویر روی کوک زوم شد
آیو=جین این همون پسرست
جین=باشه پس بزار یه عکس ازش بگیرم
...ویو ا/ت ...
از خواب بلند شدم یه نگاه به اطراف کردم که دیدم چند تا دختر دیگه هم اینجا کار میکنن...اجوما گفته بود که کلا 8نفریم یکی از اون دخترا اومد سمتم
سئون=سلام...فکر کنم تو تازه اومدی....من سئونم..اسم تو چیه
ا/ت=خب منم...دیروز اومدم اینجا..ا/تم ....میشه یه سوال بپرسم
سئون=اره...بپرس
ا/ت=این آقای کو...
اومدم حرف بزنم که سئون جلوی دهنم رو گرفت
سئون=دیوونه شدی...مگه نمیدونی که نباید به اسم صداش کنی
ا/ت=چرا
سئون=خب....چون آخرین بار مادرش قبل مرگش با اسم صداش کرده و از آن روز به بعد کلا یه آدم سرد و بیروح شد کسی هم که بی اسم صداش کنه شکنجه میشه
ا/ت=مادرش چرا مرد..درضمن مگه کیه که میتونه شکنجه کنه ادمارو...
سئون=دوست صمیمیش... فلیکس اونو کشت
ا/ت=فلیکس کیه...چرا مادر کوک و کشت
سیئون داشت جواب میداد که صدای اجوما اومد
اجوما =دخترا بلند شید بجای اینکه حرف بزنید....ارباب الان بیدار میشه
سئون=ا/ت پاشو بریم تا ارباب نکشتتمون
ا/ت=باشه
داشتم میز صبحانه رو آماده میکردم که کوک با ته و جیمین اومد پایین سریع میز رو آماده کردم که زنگ عمارت خورد یکی از ندیمه ها رفت درو باز کرد ...........
-----------------------------------------------
ادامه پارت بعد
آپلود نشد ❌
متن:«فردا»
...ویو جین...
صبح از خواب بیدار شدم رفتم اتاق بغلی تا آیو رو بیدار کنم وارد اتاق شدم مثل خرس خوابیده بود تکونش دادم تا بلکه بیدار شه ولی نه...هی میگفت 5دقیقه دیگه برای همین پارچ آب بغل تخت و برداشتم خالی کردم روش
آیو=جیغغغغغغغغغغغغغغ
جین=خنده شیشه پاکنی
آیو=بیشور خر...نمی تونی مثل آدم بیدارم کنی
جین=بیدارت کردم ولی بیدار نشدی حالا ولش بیاریم کافه
آیو=من با تو کافه نمیام
جین=مگه نمیخوای ا/ت پی...
آیو=جیغغغغغغ....یادم رفته بود...چرا وایسادی زود باش بریم
بعد اینکه آیو منو از اتاق بیرون کرد لباسشو پوشید و باهم رفتیم کافه داشتم دنبالش میگشتم که صاحب کافه گفت
صاحب کافه=آدم معروفیه.؟
جین=برای چی این سوال رو میپرسین
صاحب کافه=چون چند روز پیش هم یه پسر دیگه اومد اینجا دنبال دختره میگشت
جین=چرا
صاحب کافه=نمیدونم...ولی گفت اون دختر براش خیلی ارزش داره
جین=پسره چه شکلی بود
صاحب کافه=نمیدونم....ماسک زده بود و کلاه داشت نمیشد صورتشو دید
جین =ممنون
آیو که داشت به صفحه مانیتور نگاه میکرد با صدای بلند به جین گفت نگه داره و تصویر روی کوک زوم شد
آیو=جین این همون پسرست
جین=باشه پس بزار یه عکس ازش بگیرم
...ویو ا/ت ...
از خواب بلند شدم یه نگاه به اطراف کردم که دیدم چند تا دختر دیگه هم اینجا کار میکنن...اجوما گفته بود که کلا 8نفریم یکی از اون دخترا اومد سمتم
سئون=سلام...فکر کنم تو تازه اومدی....من سئونم..اسم تو چیه
ا/ت=خب منم...دیروز اومدم اینجا..ا/تم ....میشه یه سوال بپرسم
سئون=اره...بپرس
ا/ت=این آقای کو...
اومدم حرف بزنم که سئون جلوی دهنم رو گرفت
سئون=دیوونه شدی...مگه نمیدونی که نباید به اسم صداش کنی
ا/ت=چرا
سئون=خب....چون آخرین بار مادرش قبل مرگش با اسم صداش کرده و از آن روز به بعد کلا یه آدم سرد و بیروح شد کسی هم که بی اسم صداش کنه شکنجه میشه
ا/ت=مادرش چرا مرد..درضمن مگه کیه که میتونه شکنجه کنه ادمارو...
سئون=دوست صمیمیش... فلیکس اونو کشت
ا/ت=فلیکس کیه...چرا مادر کوک و کشت
سیئون داشت جواب میداد که صدای اجوما اومد
اجوما =دخترا بلند شید بجای اینکه حرف بزنید....ارباب الان بیدار میشه
سئون=ا/ت پاشو بریم تا ارباب نکشتتمون
ا/ت=باشه
داشتم میز صبحانه رو آماده میکردم که کوک با ته و جیمین اومد پایین سریع میز رو آماده کردم که زنگ عمارت خورد یکی از ندیمه ها رفت درو باز کرد ...........
-----------------------------------------------
ادامه پارت بعد
۹.۰k
۰۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.