فیک (جرعت یا حقیقت ؟) part 8
جرعت یا حقیقت ؟
پارت 8
سو وون اروم چشماشو باز کرد و بلند شد روی زیر انداز بود و همه دور هم داشتن دور هم غذا میخوردن ...
- عوم خشمزست ؟
جین سرک کشید : میخوای ؟
- نه من خوردم ...
سو وون پلاستیک صدف ها و گوشماهی هایی که جیهوپ بهش داده بود را باز کرد و اونا رو ریخت دوی زمین تا نگاهشون کنه یکی از گوش ماهی های بزرگو به گوشش چسبوند
- دریااا
سو وون با زانو روی زیر انداز کمی حرکت کرد و گوش ماهی رو به گوش هوسوک که داشت غذا میخورد رسوند
- وای نگا کن صدای دریا میده
هوسوک گوش ماهی رو از سو وون گرفت و دم گوشش گذاشت
+ ولی صدای زنگ میاد :/
تهیونگ تنه ای به هوسوک زد
ته : اسکل گوشیت داره زنگ میخوره :/ !
سو وون زد زیر خنده و جیهوپ تلفن و برداشت و از سر سفره بلند شد
چند دقیقه شد و جیهوپ همچنان نیومد سو وون فکر کرد چه تلفنیه که انقدر طدل میکشه ...
پس خیلی اروم پشت سرش قدم برداشت و گوششو به تلفن نزدیک کرد همین که اومد گوش بده هوسوک برگشت و سو وونو دید
سو وون پقی زد زیر خنده و گوشیو قطع کرد
+ یااا خیلی فضولی !
- میدونم ...
+ حالا یه بلایی سرت بیارم !
هوسوک به سمت گردن سو وون حمله ور شد و شروع کرد به قلقلک دادنش سو وون پرت شد روی شنا
- عااای ... نکننن ... ببخشید
سو وون بین خنده هاش داشت خواهش میکرد
خنده های سو وون برای جیهوپ لذت بخش بود ...!
پس به قلقلک دادن سو وون ادامه داد تا جایی که پاش پشت پای سو وون که پخش زمین بود گیر کرد افتاد روش جوری که انگار روش خیمه زده بود ...
چیلیک *
هر دو به سمت صدا برگشتن تهیونگ با گوشیش ازشون عکس گرفته بود ...
ته : عکس خوبی شد مطمئنم ارمیا عاشقش میشن !
سو وون و هوسوک هم زمان : تهیووونگگگ
+ یااا اینکارو نکننن قول میدم تا یه هفته بزارم بیای تو اتاقم !
ته روبه سو وون گفت : و تو ؟
- من چی ؟
ته : تو در عوضش برام چیکار میکنی ؟
- چیکار کنم راضی میشی ؟
ته نگاه شیطانی به اعضا کرد ... کوک چیزی توی گوشش گفت و ته اونو تائید کرد
ته : یه هفته با هوسوک قرار بزار !
پارت 8
سو وون اروم چشماشو باز کرد و بلند شد روی زیر انداز بود و همه دور هم داشتن دور هم غذا میخوردن ...
- عوم خشمزست ؟
جین سرک کشید : میخوای ؟
- نه من خوردم ...
سو وون پلاستیک صدف ها و گوشماهی هایی که جیهوپ بهش داده بود را باز کرد و اونا رو ریخت دوی زمین تا نگاهشون کنه یکی از گوش ماهی های بزرگو به گوشش چسبوند
- دریااا
سو وون با زانو روی زیر انداز کمی حرکت کرد و گوش ماهی رو به گوش هوسوک که داشت غذا میخورد رسوند
- وای نگا کن صدای دریا میده
هوسوک گوش ماهی رو از سو وون گرفت و دم گوشش گذاشت
+ ولی صدای زنگ میاد :/
تهیونگ تنه ای به هوسوک زد
ته : اسکل گوشیت داره زنگ میخوره :/ !
سو وون زد زیر خنده و جیهوپ تلفن و برداشت و از سر سفره بلند شد
چند دقیقه شد و جیهوپ همچنان نیومد سو وون فکر کرد چه تلفنیه که انقدر طدل میکشه ...
پس خیلی اروم پشت سرش قدم برداشت و گوششو به تلفن نزدیک کرد همین که اومد گوش بده هوسوک برگشت و سو وونو دید
سو وون پقی زد زیر خنده و گوشیو قطع کرد
+ یااا خیلی فضولی !
- میدونم ...
+ حالا یه بلایی سرت بیارم !
هوسوک به سمت گردن سو وون حمله ور شد و شروع کرد به قلقلک دادنش سو وون پرت شد روی شنا
- عااای ... نکننن ... ببخشید
سو وون بین خنده هاش داشت خواهش میکرد
خنده های سو وون برای جیهوپ لذت بخش بود ...!
پس به قلقلک دادن سو وون ادامه داد تا جایی که پاش پشت پای سو وون که پخش زمین بود گیر کرد افتاد روش جوری که انگار روش خیمه زده بود ...
چیلیک *
هر دو به سمت صدا برگشتن تهیونگ با گوشیش ازشون عکس گرفته بود ...
ته : عکس خوبی شد مطمئنم ارمیا عاشقش میشن !
سو وون و هوسوک هم زمان : تهیووونگگگ
+ یااا اینکارو نکننن قول میدم تا یه هفته بزارم بیای تو اتاقم !
ته روبه سو وون گفت : و تو ؟
- من چی ؟
ته : تو در عوضش برام چیکار میکنی ؟
- چیکار کنم راضی میشی ؟
ته نگاه شیطانی به اعضا کرد ... کوک چیزی توی گوشش گفت و ته اونو تائید کرد
ته : یه هفته با هوسوک قرار بزار !
۷۳.۴k
۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.