خانواده ی من
خانواده ی من
پارت ۴💎
سوسعم : بچه ها اینکه کی خونده و کی نخونده رو بیخیال شید اکیپ دشمن دارن بهمون نزدیک میشن
دوکان : بذار بیان ببینم چه غلطی میتونن بکنن مثلا
آیبر : نه دوکان نمیخواد با اون عوضی ها دعوا کنید من الان تنها خواستم اینه که از این مدرسه به یه دانشگاه خوب بریم و بعد صاحب شغل بشیم ولی اگه دعوا کنید چون توی نمراتمون تاثیر داره اوضاع واسمون سخت میشه
بابور : ولی ...
سوسعم حرف بابور رو قطع کرد : بچه ها بیخیال ولی و اما بسه دعوا معوا نداریم همین و بس
دوروش : صبر کنید ببینم اون دوتا احمق دارن میرن سمت آسدور اینا
آیبر : اون سرکان عوضی سیگنالشو از جانر میگیره
آسدور : خب فرمول ها خیلی مهمه به خصوص این یکی استاد سلیم گفته بود حتی اگه نتونستید جوابو پیدا کنید فرمولو بنویسید نصف نمره رو میگیرید فهمیدی اوزان ... اوزاننن
اوزان به جیدا خیره شده بود 😐
آسدور محکم کوبید به کمرش
اوزان : آیییییی آسدور چیکار میکنی دختر میخوای مهره های کمرمو بشکنی ؟؟ اینا رو ول کن آسدور خورشیدم طلوع کرد جیدا داره میاد
آسدور : اوزان من الان به تو چی بگم ها ؟ آخه تو مگه کله ی صبح زنگ نزدی گفتی آسدور ماشینمو اگه نمره کم بیارم مامانم ازم میگیره هم خاک تو سر تو هم خاک تو سر جیدا اوففف اصلا من میرم اه هر دفعه هم گول تورو میخورم من
با عصبانیت داشت میرفت که جیدا به آسدور تنه زد
آسدور : دختر تو احمقی مشکلت چیه ؟
جیدا : جلوتو نگاه کن خب به من چه ربطی داره
آیبر : سوسعم بدو بدو
سوسعم : جیدا جون کاری داشتی عزیزم ؟
جیدا : من کاری ندارم دوستتون کوره متاسفانه
آیبر : ببین منو درست حرف بزن و اگر نه اون چشای آبیتو از کاسه در میارم اون وقت میفهمیم کی کوره و کی بینا
جیدا مو های آیبرو گرفت : تو چی گفتی الان چی گفتی به من ؟؟ الان یه جوری مو هاتو میکشم که دیگه مویی رو سرت نمونه
آیبر : آسدور آسدور یه کاری بکن آیییییی
آسدور یه سیلی محکم به جیدا زد
جیدا : چیکار کردی تو الان ؟؟
آسدور : منو ببین مدرسه مال یاستول ایناس یاستول هم دوست منه یکاری نکن همین جا بکشمت فهمیدی چی گفتم حالا راتو بکش برو
جانر : چهل ساعته دارم به حرفاتون گوش میدم فقط به جون هم دارید میپرید خانوم آسدور آتاکول میرم پیش استاد امره ( مدیر مدسه ) بهش میگم دوست دخترمو میزنید اگه میخواید نرم زود باشید معذرت خواهی کنید
آسدور : من چی گفتم ؟ مدرسه مال بابای یاستوله یاستول هم دوست منه اگه یبار دیگه سر راهم قرار بگیره بد ترش سر دوست دخترت میاد
سرکان : عهه نه بابا پس ما هم میریم به استاد اِمره میگیم
آیبر : ....
پارت ۴💎
سوسعم : بچه ها اینکه کی خونده و کی نخونده رو بیخیال شید اکیپ دشمن دارن بهمون نزدیک میشن
دوکان : بذار بیان ببینم چه غلطی میتونن بکنن مثلا
آیبر : نه دوکان نمیخواد با اون عوضی ها دعوا کنید من الان تنها خواستم اینه که از این مدرسه به یه دانشگاه خوب بریم و بعد صاحب شغل بشیم ولی اگه دعوا کنید چون توی نمراتمون تاثیر داره اوضاع واسمون سخت میشه
بابور : ولی ...
سوسعم حرف بابور رو قطع کرد : بچه ها بیخیال ولی و اما بسه دعوا معوا نداریم همین و بس
دوروش : صبر کنید ببینم اون دوتا احمق دارن میرن سمت آسدور اینا
آیبر : اون سرکان عوضی سیگنالشو از جانر میگیره
آسدور : خب فرمول ها خیلی مهمه به خصوص این یکی استاد سلیم گفته بود حتی اگه نتونستید جوابو پیدا کنید فرمولو بنویسید نصف نمره رو میگیرید فهمیدی اوزان ... اوزاننن
اوزان به جیدا خیره شده بود 😐
آسدور محکم کوبید به کمرش
اوزان : آیییییی آسدور چیکار میکنی دختر میخوای مهره های کمرمو بشکنی ؟؟ اینا رو ول کن آسدور خورشیدم طلوع کرد جیدا داره میاد
آسدور : اوزان من الان به تو چی بگم ها ؟ آخه تو مگه کله ی صبح زنگ نزدی گفتی آسدور ماشینمو اگه نمره کم بیارم مامانم ازم میگیره هم خاک تو سر تو هم خاک تو سر جیدا اوففف اصلا من میرم اه هر دفعه هم گول تورو میخورم من
با عصبانیت داشت میرفت که جیدا به آسدور تنه زد
آسدور : دختر تو احمقی مشکلت چیه ؟
جیدا : جلوتو نگاه کن خب به من چه ربطی داره
آیبر : سوسعم بدو بدو
سوسعم : جیدا جون کاری داشتی عزیزم ؟
جیدا : من کاری ندارم دوستتون کوره متاسفانه
آیبر : ببین منو درست حرف بزن و اگر نه اون چشای آبیتو از کاسه در میارم اون وقت میفهمیم کی کوره و کی بینا
جیدا مو های آیبرو گرفت : تو چی گفتی الان چی گفتی به من ؟؟ الان یه جوری مو هاتو میکشم که دیگه مویی رو سرت نمونه
آیبر : آسدور آسدور یه کاری بکن آیییییی
آسدور یه سیلی محکم به جیدا زد
جیدا : چیکار کردی تو الان ؟؟
آسدور : منو ببین مدرسه مال یاستول ایناس یاستول هم دوست منه یکاری نکن همین جا بکشمت فهمیدی چی گفتم حالا راتو بکش برو
جانر : چهل ساعته دارم به حرفاتون گوش میدم فقط به جون هم دارید میپرید خانوم آسدور آتاکول میرم پیش استاد امره ( مدیر مدسه ) بهش میگم دوست دخترمو میزنید اگه میخواید نرم زود باشید معذرت خواهی کنید
آسدور : من چی گفتم ؟ مدرسه مال بابای یاستوله یاستول هم دوست منه اگه یبار دیگه سر راهم قرار بگیره بد ترش سر دوست دخترت میاد
سرکان : عهه نه بابا پس ما هم میریم به استاد اِمره میگیم
آیبر : ....
۳.۰k
۳۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.