تک پارتی 🛍️🧸 ( بخش دوم )
کوک : بیااااا * داد *
دیدم مثل همیشه کوک نشسته و داره گیم میزنه
خودم رو آماده کردم که بگم
ات : * سرفه * میگم کوکی جونم * لحن کیوت *
کوک : اوکی تو هیچ حرفی نزن برو سر اصل مطلب ببینم چی میخوای ؟
ات : اوکی نگا من که امروز میخوام برم خونه ی دوستم خو
کوک : خوب ؟
ات : گفتن که دوست پسرم هم با خودم ببرم
کوک : بهشون گفتی که دوست پسر نداری ؟
ات : مشکل همین جاست اون لحظه اونا میخواستن حرص من و درارن منم گفتم
ات : باشه دوست پسرم هم میارم
کوک : به من چه ربطی داره ؟
ات : نمیتونم از یه غریبه توی خیابون بخوام که باهام بیاد
کوک : خوب ؟
ات : خوب پس میخوام ازت که نقش دوست پسرم رو بازی کنی
کوک : نچ
ات : چراااااا؟
کوک : اگه دوست دخترم منو ببینه پارم میکنه
ات : مگه دوست دختر داری ؟
کوک : اره
ات : اوکی نیا ولی من یه اتو ازت دارمممممم
کوک : برو پیش جیمین تا اونجا که من اطلاع دارم اون هیچ دوست دختری نداره و قرار نمیزاره
ات : اوکییی مرسی
کوک : خواعش ولی پیش شوگا رفتی ؟
ات : اره ولی گفتش که با تختش قرار داره
کوک : آخر سر تختش ولش میکنه
ات : منم گفتم میگه اختلاف بین من و تختم ایجاد نکن
کوک : ولش کن ما که میدونیم ولش میکنه
ات : اره بابا
شوگا : بخدا الان از دوتا تون اتو دارم همین الان زنگ میزنم میگم اگه دوباره بین من و تختم اختلاف ایجاد کنید * داد *
ات : یعنی شنید ؟
کوک : اگه نشنیده بود که هیچی نمی گفت
ات : اوکی
دیدم مثل همیشه کوک نشسته و داره گیم میزنه
خودم رو آماده کردم که بگم
ات : * سرفه * میگم کوکی جونم * لحن کیوت *
کوک : اوکی تو هیچ حرفی نزن برو سر اصل مطلب ببینم چی میخوای ؟
ات : اوکی نگا من که امروز میخوام برم خونه ی دوستم خو
کوک : خوب ؟
ات : گفتن که دوست پسرم هم با خودم ببرم
کوک : بهشون گفتی که دوست پسر نداری ؟
ات : مشکل همین جاست اون لحظه اونا میخواستن حرص من و درارن منم گفتم
ات : باشه دوست پسرم هم میارم
کوک : به من چه ربطی داره ؟
ات : نمیتونم از یه غریبه توی خیابون بخوام که باهام بیاد
کوک : خوب ؟
ات : خوب پس میخوام ازت که نقش دوست پسرم رو بازی کنی
کوک : نچ
ات : چراااااا؟
کوک : اگه دوست دخترم منو ببینه پارم میکنه
ات : مگه دوست دختر داری ؟
کوک : اره
ات : اوکی نیا ولی من یه اتو ازت دارمممممم
کوک : برو پیش جیمین تا اونجا که من اطلاع دارم اون هیچ دوست دختری نداره و قرار نمیزاره
ات : اوکییی مرسی
کوک : خواعش ولی پیش شوگا رفتی ؟
ات : اره ولی گفتش که با تختش قرار داره
کوک : آخر سر تختش ولش میکنه
ات : منم گفتم میگه اختلاف بین من و تختم ایجاد نکن
کوک : ولش کن ما که میدونیم ولش میکنه
ات : اره بابا
شوگا : بخدا الان از دوتا تون اتو دارم همین الان زنگ میزنم میگم اگه دوباره بین من و تختم اختلاف ایجاد کنید * داد *
ات : یعنی شنید ؟
کوک : اگه نشنیده بود که هیچی نمی گفت
ات : اوکی
۹.۹k
۱۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.