پارت هفتم
پارت هفتم
#اگه_میتونی_عاشقم_کن
دم دره خونه مگی..سه ساعت وایساده بودم...بلاخره مادمازل تشریف آوردن
_وااااییییی دختر معرکه شدی چه قهوه ایی بهت میاد
مگی: ن بابا الکی جو نده حالا ی مو رنگ کردما..
حسابی ب خودش رسیده بود مگی..موها و آبروشون قهوه ایی کرده بود و ی تاب خیلی باز و لختی پوشیده بود..
از مامان مگی خداحافظی کردیم و به سمت فرودگاه راه افتادیم
تو هواپیما نشسته بودیم و ب حرفای مهماندار گوش میدادیم
مگی:پیس پیس
_هان؟
مگی:هان نه بله..پیس پیس
_بله
مگی:بله ن جونم...پیس پیس
_زهر تخم سوسک میگی یا نه؟
مگی: هیچی..تو بگیر بخواب!
_پس انقد وز وز نکن در گوشم
تا رسیدن ب فرودگاه سئول داشتم چرت میزدم ک بلاخره رسیدیم
وقتی از فرودگاه بیرون اومدیم جلومون ی لیموزین دیدیم ک ی مرد سیاه پوش ب اسم جین ،جلوش وایساده بود ...مارو سوار کرد..وقتی سوار لیموزین شدیم سه دختر دیگه هم دیدیم ک همه با تعجب بهم نگاه میکردیم.
دختره سبزه و بسیار لوندی ک جلوم نشسته بود سکوتو شکست و گفت
دختره: بچه ها فک نمیکنین باید با هم اشناشیم؟
مگی : من مگی هستم اهل کره
دختره نچندان زیبایی ک بهش میخورد خیلی مغرور باشه گفت
دختره: سوفیا...ایالت متحده
سوفیا با تمسخر نگاش کردم ،چرا انقد خودشو میگرفت؟ مثلا فک کرده دختر کیه؟ عقققق حالن بهم خورد
دختر هندی: هعی دختره تو اسمت چیه؟اهل کجایی؟...واقعا ک زیبایی
ازش خوشم اومد..معلومه دختر خوب و مهربونیه با چشمای درشت و مشکی و موهای موج دار قهوه ایی
_ا.ت هستم اهل ایران
دختر هندی: شنیده بودم دخترای ایرانی زیبا هستن ولی نه تا این حد
مگی: تازه این زشتشونه مامانشو ببینی چی میگی؟...راسی اسم خودت چیه؟
دختر هندی: من راهور هستم اهل هند
مگی ب اون دختره ک چشاش شبیه ژاپنیا بود اشاره کرد و گفت
مگی: توچی؟
ژاپنیه: من سانا هستم اهل ژاپن
بعد شروع کردیم از هر دری با هم صحبت کردن
فقد سوفیا بود ک با هیچ کس حرف نمیزد
بعد چند دییقه لیموزین جلوی در نگه داشت..رسیدیم ب یه قصر ابنباتی رنگ ک رو ب روش ی استخر بزرگ بود و دو طرف راه پر از گل رنگا رنگ و درخت بود..ی بهشت ب تمام معنا بود
راهور:وای خدای من..واقعن دیدن اینجا حتی ب باختنشم می ارزه
سوفیا: واقعا انقد برات جالبه؟خونه ی عموی من تو کالیفرنیا دو برابر اینجاس و اون حتی ی جزیره هم داره
_واقعن؟خوشبحالت
سوفیا با پوزخند: بایدم مسخره کنی..چون تو ی فقیری و همچین چیزی هم توی مخت نمیگنجه
#اگه_میتونی_عاشقم_کن
دم دره خونه مگی..سه ساعت وایساده بودم...بلاخره مادمازل تشریف آوردن
_وااااییییی دختر معرکه شدی چه قهوه ایی بهت میاد
مگی: ن بابا الکی جو نده حالا ی مو رنگ کردما..
حسابی ب خودش رسیده بود مگی..موها و آبروشون قهوه ایی کرده بود و ی تاب خیلی باز و لختی پوشیده بود..
از مامان مگی خداحافظی کردیم و به سمت فرودگاه راه افتادیم
تو هواپیما نشسته بودیم و ب حرفای مهماندار گوش میدادیم
مگی:پیس پیس
_هان؟
مگی:هان نه بله..پیس پیس
_بله
مگی:بله ن جونم...پیس پیس
_زهر تخم سوسک میگی یا نه؟
مگی: هیچی..تو بگیر بخواب!
_پس انقد وز وز نکن در گوشم
تا رسیدن ب فرودگاه سئول داشتم چرت میزدم ک بلاخره رسیدیم
وقتی از فرودگاه بیرون اومدیم جلومون ی لیموزین دیدیم ک ی مرد سیاه پوش ب اسم جین ،جلوش وایساده بود ...مارو سوار کرد..وقتی سوار لیموزین شدیم سه دختر دیگه هم دیدیم ک همه با تعجب بهم نگاه میکردیم.
دختره سبزه و بسیار لوندی ک جلوم نشسته بود سکوتو شکست و گفت
دختره: بچه ها فک نمیکنین باید با هم اشناشیم؟
مگی : من مگی هستم اهل کره
دختره نچندان زیبایی ک بهش میخورد خیلی مغرور باشه گفت
دختره: سوفیا...ایالت متحده
سوفیا با تمسخر نگاش کردم ،چرا انقد خودشو میگرفت؟ مثلا فک کرده دختر کیه؟ عقققق حالن بهم خورد
دختر هندی: هعی دختره تو اسمت چیه؟اهل کجایی؟...واقعا ک زیبایی
ازش خوشم اومد..معلومه دختر خوب و مهربونیه با چشمای درشت و مشکی و موهای موج دار قهوه ایی
_ا.ت هستم اهل ایران
دختر هندی: شنیده بودم دخترای ایرانی زیبا هستن ولی نه تا این حد
مگی: تازه این زشتشونه مامانشو ببینی چی میگی؟...راسی اسم خودت چیه؟
دختر هندی: من راهور هستم اهل هند
مگی ب اون دختره ک چشاش شبیه ژاپنیا بود اشاره کرد و گفت
مگی: توچی؟
ژاپنیه: من سانا هستم اهل ژاپن
بعد شروع کردیم از هر دری با هم صحبت کردن
فقد سوفیا بود ک با هیچ کس حرف نمیزد
بعد چند دییقه لیموزین جلوی در نگه داشت..رسیدیم ب یه قصر ابنباتی رنگ ک رو ب روش ی استخر بزرگ بود و دو طرف راه پر از گل رنگا رنگ و درخت بود..ی بهشت ب تمام معنا بود
راهور:وای خدای من..واقعن دیدن اینجا حتی ب باختنشم می ارزه
سوفیا: واقعا انقد برات جالبه؟خونه ی عموی من تو کالیفرنیا دو برابر اینجاس و اون حتی ی جزیره هم داره
_واقعن؟خوشبحالت
سوفیا با پوزخند: بایدم مسخره کنی..چون تو ی فقیری و همچین چیزی هم توی مخت نمیگنجه
۴.۹k
۱۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.