𝐀𝐥𝐨𝐧𝐞 𝐢𝐧 𝐬𝐞𝐨𝐮𝐥 𝐒𝐞𝐚𝐬𝐨𝐧=۷ 𝐏𝐚𝐫𝐭=۱۷
همچنان درگیر لبام بود و همش با سینه هام بازی میکرد دیگه انقد فشارشون داد که درد میکردن
_اهه....سینه هامو ول کن...خیلی درد میکنن
ته_پس ینی میخوای بگی اماده ای که کارو شروع کنم؟
_ا.اره زودتر شروع کن....اهه
ته_با کمال میل
*پرش زمانی*
(دیگه خیلی داشت خطری میشد😂🙄)
سرم روی بازوی تهیونگ بود پتو رو روی خودم کشیدم از خودم و همچنین از ته
خجالت میکشیدم
ته با سقف زل زده بود
زیر دلم بدجور تیر کشید
_اخخ دلم
ته_خوبی؟درد نداری؟
_دلم خیلی درد میکنه همچنین بین پاهام
ته_من که بهت گفتم عواقبش با خودته
_فکر نمیکردم برای اولین بار انقد وحشیانه پیش بری
ته_تقصیر خودت بود.....الان بهتری؟
_خوبم......
سرم همش پایین بود و تو چشماش نگاه نمیکردم چون ازش خجالت میکشیدم
ته_چرا خودتو قایم میکنی؟نکنه خجالت میکشی
سرمو به علامت تایید تکون دادم
که با دستش چونمو با گرفت
ته_ببین من بعد ۴ سال تورو مال خودم کردم پس بهتره خجالت نکشی تو دیگه مال منی سندت هم به اسمم زدم
_کاش یکم ملایم تر میزدی
ته_دیگه بعد ۴ سال این همه فشار عادی بود
_هیچیم عادی نبود
ته_😂💔
تو جام نشستم که بدجور دلم تیر کشید
_ایی دلم
ته_بزار کمکت کنم
براید استایل بغلم کرد از اینکه لخت و پتی داخل بغلش بودم خجالت میکشیدم وان و پراب کرد منو گذاشت تو اب و خودشم نشست
ته_میدونی چیه
_هوم؟
ته_اینکه من خیلی عاشقتم
_میدونی چیه؟
ته_چیه؟
_اینکه من بیشتر عاشقتم
ته_ینی میخوای بگی عشق تو نسبت به عشق من برتری داره؟
_بله
ته_فکر نمیکنم
_چرا داره
ته_میخوای با یک ران دیکه برتری مو نشونت بدم؟
_نه نه فهمیدم تو بیشتر عاشقمی
ته_عافرین دختر خوب😂
_زهر مار فقط منو اذیت میکنه
از وان در شدیم دوش گرفتیم باهم اومدیم بیرون لباس پوشیدین و رفایم پایین برای شام
سر سفره کنار هم نشستیم سوکی هم کنار من بود
سوکی_چیشده شما دست تو دست هم اومدین؟
_بالاخره بخشیدمش
سوکی_جدی میگی؟خیلی خوشحال شدم
_اوهوم بالاخره خلاص شدیم نمیدونی چقدر خوشحالم
سوکی_خب حالا شغلتون چی میشه؟مشکلی پیش نمیاد؟
_نمیدونم به اینجاش فکر نکردم
ته_چرا نگران شغلمونی؟
_اخه دوتا ارتیست چجوزی باهم ازدواج کنن؟
ته_چطور جیمین و کوک ازدواج کردن؟چطور هیونگام دوست دختر دارن؟اونووخ من نمیتونم با تو ازدواج کنم؟
_اخه اونا با یکی که ایدول نیست ازدواج کردن
ته_لزوم باشه به حاطر تو من از شغلم کنار میکشم(نههه نکننن🥲)
_نمیخوام به حاطر من شغلی که این همه ساله براش سختی کشیدی رو از دست بدی
ته_خب فوقش قرار داد نمیبندیم میگیم دیگه نمیخوایم کار کنیم.....ماهم میخوایم زندگی مشترک داشته باشیم
_نمیدونم بخدا😭
سوکی_بهش فکر نکن اونی مهم اینه بهم رسیدین
ته_حق با سوکی عه خودتو درگیرش نکن فعلا از این چند روزی که باهم توی این جنگل هستیم...........
_اهه....سینه هامو ول کن...خیلی درد میکنن
ته_پس ینی میخوای بگی اماده ای که کارو شروع کنم؟
_ا.اره زودتر شروع کن....اهه
ته_با کمال میل
*پرش زمانی*
(دیگه خیلی داشت خطری میشد😂🙄)
سرم روی بازوی تهیونگ بود پتو رو روی خودم کشیدم از خودم و همچنین از ته
خجالت میکشیدم
ته با سقف زل زده بود
زیر دلم بدجور تیر کشید
_اخخ دلم
ته_خوبی؟درد نداری؟
_دلم خیلی درد میکنه همچنین بین پاهام
ته_من که بهت گفتم عواقبش با خودته
_فکر نمیکردم برای اولین بار انقد وحشیانه پیش بری
ته_تقصیر خودت بود.....الان بهتری؟
_خوبم......
سرم همش پایین بود و تو چشماش نگاه نمیکردم چون ازش خجالت میکشیدم
ته_چرا خودتو قایم میکنی؟نکنه خجالت میکشی
سرمو به علامت تایید تکون دادم
که با دستش چونمو با گرفت
ته_ببین من بعد ۴ سال تورو مال خودم کردم پس بهتره خجالت نکشی تو دیگه مال منی سندت هم به اسمم زدم
_کاش یکم ملایم تر میزدی
ته_دیگه بعد ۴ سال این همه فشار عادی بود
_هیچیم عادی نبود
ته_😂💔
تو جام نشستم که بدجور دلم تیر کشید
_ایی دلم
ته_بزار کمکت کنم
براید استایل بغلم کرد از اینکه لخت و پتی داخل بغلش بودم خجالت میکشیدم وان و پراب کرد منو گذاشت تو اب و خودشم نشست
ته_میدونی چیه
_هوم؟
ته_اینکه من خیلی عاشقتم
_میدونی چیه؟
ته_چیه؟
_اینکه من بیشتر عاشقتم
ته_ینی میخوای بگی عشق تو نسبت به عشق من برتری داره؟
_بله
ته_فکر نمیکنم
_چرا داره
ته_میخوای با یک ران دیکه برتری مو نشونت بدم؟
_نه نه فهمیدم تو بیشتر عاشقمی
ته_عافرین دختر خوب😂
_زهر مار فقط منو اذیت میکنه
از وان در شدیم دوش گرفتیم باهم اومدیم بیرون لباس پوشیدین و رفایم پایین برای شام
سر سفره کنار هم نشستیم سوکی هم کنار من بود
سوکی_چیشده شما دست تو دست هم اومدین؟
_بالاخره بخشیدمش
سوکی_جدی میگی؟خیلی خوشحال شدم
_اوهوم بالاخره خلاص شدیم نمیدونی چقدر خوشحالم
سوکی_خب حالا شغلتون چی میشه؟مشکلی پیش نمیاد؟
_نمیدونم به اینجاش فکر نکردم
ته_چرا نگران شغلمونی؟
_اخه دوتا ارتیست چجوزی باهم ازدواج کنن؟
ته_چطور جیمین و کوک ازدواج کردن؟چطور هیونگام دوست دختر دارن؟اونووخ من نمیتونم با تو ازدواج کنم؟
_اخه اونا با یکی که ایدول نیست ازدواج کردن
ته_لزوم باشه به حاطر تو من از شغلم کنار میکشم(نههه نکننن🥲)
_نمیخوام به حاطر من شغلی که این همه ساله براش سختی کشیدی رو از دست بدی
ته_خب فوقش قرار داد نمیبندیم میگیم دیگه نمیخوایم کار کنیم.....ماهم میخوایم زندگی مشترک داشته باشیم
_نمیدونم بخدا😭
سوکی_بهش فکر نکن اونی مهم اینه بهم رسیدین
ته_حق با سوکی عه خودتو درگیرش نکن فعلا از این چند روزی که باهم توی این جنگل هستیم...........
۴۴.۹k
۱۲ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.