My moon pاخر
کوک. اجوما ببین چی میگه😭
ات. گوه خوردممم
کوک. باشه با بچه هابازی کن تا بهت عادت کنن
پرش زمانی به 7سال بعد(الان بچه ها8سالن)
ویو کوک
ات هنوز هیچی یادش نمیاد دیگه ناامید شدم بچه ها خیلی دوسش دارن بهش میگن مامانی واقعا خیلی حس قشنگیه
ویو ات
هنوز هم هیچی یادم نمیاد دارم دیونه میشم نشسته بودم تو اتاق مشترک خودمو کوک که چشمم افتاده به یه آلبوم رفتم سمتش و بازش کردم عکسای منو کوک بود عااا اینجا داریم همدیگه رو میبوسیم که یهو یه چیزایی از جلو چشمام رد شد یه خاطره بوددقیق یادم نمیاد این صدای منه
صدا: کوکی جونم بیا بریم برج ایفل
کوک. باشه عشقم امدم
یعنی چی که سرم گیج رفت افتادم زمین سیاهییی
ویو بچه ها
هیونجین. با پا زد تو شکم یوجین(ایشون کاراته کارن)
یوجین. منو میزنی؟ هه😏رفت نشست روی هیونجین موتاشو محکم کشید تا حدی که داد بزنه
یوجین. سریع معذرت خواهی کن همین حالا
هیونجین. غلط خوردم بابا تو دختری چطور زورت ازمن بیشتره
یوجین. هه مااینیم 😎
کوک. سلام جوجو های من
هیونجین. باباییی پرید بغلش
کوک. تو نمیای یوجین؟
یوجین. بابا جان دخترا باید سر سنگین و باوقار باشن در ضمن من جوجونیستم پرنسس سیندرلام
کوک. بله بله پرنسسم حالا شاهزادت کیه؟
یوجین. پسر عمو یونگی(یه پسر داره)
کوک. اون که ازت کوچیک تره
یوجین. فقط1ساله چیزی نیست
من میرم پیش ملکه(منظورش مامانشه)
کوک. برو برو
یوجین رفت
هیونجین. بابا اخلاق این زنا با دخترا رو نمیشه درک کرد
کوک. اره تو بامنی بیا بریم جنگ انگشتی
هیونحین. یسس
داشتیم بازی میکردیم که یهو صدای داد یوجین رو شنیدم بدو بدو رفتم تو اتاق دیدم ات بیهوشه سریع بلندش کردم گذاشتمش تو ماشین بردمش بیمارستان
دکتر ماینش کرد و گفت بخاطر شوک اینطوری شده اما چه شوکی
رفتم بالاسرش وایستادم
ویو ات
باسردرد شدیدی از خواب بیدار شدم دیدم که کوک مث ازرائیل بالا سرم وایستاده
کوک. ات جونممم😭
ات. کوک؟
کوک. جانم؟
ات. من همه چیو یادم امد
کوک. واقعا🥺😃
ات. اره پرید بغل کوک
کوک. خیلی دوست دارم
ات. گوه میخوری باید عاشقم باشی
کوک. عاشقتم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بله بله اینا به زندگی چندش عاشقانشون رسیدن عوق من رفتم بالا بیارم🏃♀️
پایان
خب نظرتون رو بگین💜
ات. گوه خوردممم
کوک. باشه با بچه هابازی کن تا بهت عادت کنن
پرش زمانی به 7سال بعد(الان بچه ها8سالن)
ویو کوک
ات هنوز هیچی یادش نمیاد دیگه ناامید شدم بچه ها خیلی دوسش دارن بهش میگن مامانی واقعا خیلی حس قشنگیه
ویو ات
هنوز هم هیچی یادم نمیاد دارم دیونه میشم نشسته بودم تو اتاق مشترک خودمو کوک که چشمم افتاده به یه آلبوم رفتم سمتش و بازش کردم عکسای منو کوک بود عااا اینجا داریم همدیگه رو میبوسیم که یهو یه چیزایی از جلو چشمام رد شد یه خاطره بوددقیق یادم نمیاد این صدای منه
صدا: کوکی جونم بیا بریم برج ایفل
کوک. باشه عشقم امدم
یعنی چی که سرم گیج رفت افتادم زمین سیاهییی
ویو بچه ها
هیونجین. با پا زد تو شکم یوجین(ایشون کاراته کارن)
یوجین. منو میزنی؟ هه😏رفت نشست روی هیونجین موتاشو محکم کشید تا حدی که داد بزنه
یوجین. سریع معذرت خواهی کن همین حالا
هیونجین. غلط خوردم بابا تو دختری چطور زورت ازمن بیشتره
یوجین. هه مااینیم 😎
کوک. سلام جوجو های من
هیونجین. باباییی پرید بغلش
کوک. تو نمیای یوجین؟
یوجین. بابا جان دخترا باید سر سنگین و باوقار باشن در ضمن من جوجونیستم پرنسس سیندرلام
کوک. بله بله پرنسسم حالا شاهزادت کیه؟
یوجین. پسر عمو یونگی(یه پسر داره)
کوک. اون که ازت کوچیک تره
یوجین. فقط1ساله چیزی نیست
من میرم پیش ملکه(منظورش مامانشه)
کوک. برو برو
یوجین رفت
هیونجین. بابا اخلاق این زنا با دخترا رو نمیشه درک کرد
کوک. اره تو بامنی بیا بریم جنگ انگشتی
هیونحین. یسس
داشتیم بازی میکردیم که یهو صدای داد یوجین رو شنیدم بدو بدو رفتم تو اتاق دیدم ات بیهوشه سریع بلندش کردم گذاشتمش تو ماشین بردمش بیمارستان
دکتر ماینش کرد و گفت بخاطر شوک اینطوری شده اما چه شوکی
رفتم بالاسرش وایستادم
ویو ات
باسردرد شدیدی از خواب بیدار شدم دیدم که کوک مث ازرائیل بالا سرم وایستاده
کوک. ات جونممم😭
ات. کوک؟
کوک. جانم؟
ات. من همه چیو یادم امد
کوک. واقعا🥺😃
ات. اره پرید بغل کوک
کوک. خیلی دوست دارم
ات. گوه میخوری باید عاشقم باشی
کوک. عاشقتم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بله بله اینا به زندگی چندش عاشقانشون رسیدن عوق من رفتم بالا بیارم🏃♀️
پایان
خب نظرتون رو بگین💜
۱۷.۷k
۳۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.