فقط خواهر و برادر بودیم پارت 74
سلامممم .
خیلی ممنون از اونایی که لایک میکنن و خیلی ممنونم از اکانت hyunjin -love که همیشه از این فیکم حمایت میکنه :) . لایک و فالو یادت نره خوشگله😙
ات: چرا؟
چان: چون اون پاهای خوشگلت قشنگ برای تماشا کردن جون میده 😈
ات: عه
چان: همم چه عجب پاشنه بلند پوشیدی؟
ات: چون اولین بارمونه تو لندن داریم میریم بیرون .
چان: تا حالا هزار بار اومدی اینجا ولی هیچ وقت از خونه نیومدی بیرون .
ات: اینارو ولش واقعا خوشگل شدم!؟
چان: میخوای ثابت کنم ؟
ات: ارع
چان: یه لحظه وایسا . ماشین توقف کردم و کمرم رو باز کردم و از کمر ات گرفتم کشوندم رو پاهام .
ات: دیونه شدی الان یکی ببینه چیکار میک. حرف تموم نشده لباشو رو لبام قفل کرد .
چان: مک های محکمی به لباش تحویل میدادم ، گودی کمرش داشت دیونم میکرد .
ات: اصلا بهم اجازه نمیداد تا منم باهاش همکاری کنم .
چان: اخرین مک رو زدم . اونقدر زیبا شدی که دارم کم کم به زور خودم رو کنترل میکنم تا فراتر از یه کیس نرم .
ات: میخوام یه چیزی رو امتحان کنم؟
چان: چی رو؟
ات: مارک کردن .
چان: مطمئنی؟
ات: اره .
چان: قلبم داشت تو دهنم میزد اون میخواست منو مارک کنه .
ات: یکم خم شدم و به گردنش رسیدم .
چان: نفسهای گرمش رو حس میکردم .
ات: و لبام رو نزدیکش کردم و مک زدم .
چان: اهههه
ات: مک زدن کیف میداد .
چان: این دختر داشت منو لبریز میکرد شیطان درونم میگفت برو هتل ولی فرشته درونم بر خلاف شیطان حرف میزد ، جایی که داشت مک میزد خیلی میسوخت .
ات: از گردنش فاصله گرفتم و به شاهکارم نگاه کردم .
دیگه کس دیگه ای نمیتونه بهت چپ نگاه کنه .
چان: عه . از اینه به گردنم نگاه کردم چشمام چهارتا شد خیلی مارک پر رنگی بود .
ات: من میرم جای خودم .
چان: شاهکارت رو اگه فلیکس ببینه سکته ناقص میزنه
ات: 😏😏
چان: جدا دلیل اصلی این کارت چیه؟
ات: دلیل خاصی نداره همینطوری کردم و خواستم امتحان کنم .
چان: الان اینو بابا ببینه قراره بهش چی بگم ؟
الی: نمیدونم .
چان: پیاده شو بریم اینجا .
ات: اوکی
چان: یه لحظه صب کنم ببینم کی زنگ میزنه .
چانگبین: چانااااا.
چان: بله
چانگبین: شام میای؟
چان: نمیدونم فعلا با ات اومدم بیرون .
چانگبین: اوکی .
ات: خب بریم از این طرف شروع کنیم .
چان: هرچی دوست داری بخر .
ات: خب اول برام قهوه بخر بعد برام شکلات تلخ و بعدش رو هم انتخاب میکنم .
چان: قهوه بدون من .
ات: اره
چان: بستنی نمیخوای؟
ات: صبح با هیونجین خوردم .
چان: یعنی الان نمیخوای؟
خیلی ممنون از اونایی که لایک میکنن و خیلی ممنونم از اکانت hyunjin -love که همیشه از این فیکم حمایت میکنه :) . لایک و فالو یادت نره خوشگله😙
ات: چرا؟
چان: چون اون پاهای خوشگلت قشنگ برای تماشا کردن جون میده 😈
ات: عه
چان: همم چه عجب پاشنه بلند پوشیدی؟
ات: چون اولین بارمونه تو لندن داریم میریم بیرون .
چان: تا حالا هزار بار اومدی اینجا ولی هیچ وقت از خونه نیومدی بیرون .
ات: اینارو ولش واقعا خوشگل شدم!؟
چان: میخوای ثابت کنم ؟
ات: ارع
چان: یه لحظه وایسا . ماشین توقف کردم و کمرم رو باز کردم و از کمر ات گرفتم کشوندم رو پاهام .
ات: دیونه شدی الان یکی ببینه چیکار میک. حرف تموم نشده لباشو رو لبام قفل کرد .
چان: مک های محکمی به لباش تحویل میدادم ، گودی کمرش داشت دیونم میکرد .
ات: اصلا بهم اجازه نمیداد تا منم باهاش همکاری کنم .
چان: اخرین مک رو زدم . اونقدر زیبا شدی که دارم کم کم به زور خودم رو کنترل میکنم تا فراتر از یه کیس نرم .
ات: میخوام یه چیزی رو امتحان کنم؟
چان: چی رو؟
ات: مارک کردن .
چان: مطمئنی؟
ات: اره .
چان: قلبم داشت تو دهنم میزد اون میخواست منو مارک کنه .
ات: یکم خم شدم و به گردنش رسیدم .
چان: نفسهای گرمش رو حس میکردم .
ات: و لبام رو نزدیکش کردم و مک زدم .
چان: اهههه
ات: مک زدن کیف میداد .
چان: این دختر داشت منو لبریز میکرد شیطان درونم میگفت برو هتل ولی فرشته درونم بر خلاف شیطان حرف میزد ، جایی که داشت مک میزد خیلی میسوخت .
ات: از گردنش فاصله گرفتم و به شاهکارم نگاه کردم .
دیگه کس دیگه ای نمیتونه بهت چپ نگاه کنه .
چان: عه . از اینه به گردنم نگاه کردم چشمام چهارتا شد خیلی مارک پر رنگی بود .
ات: من میرم جای خودم .
چان: شاهکارت رو اگه فلیکس ببینه سکته ناقص میزنه
ات: 😏😏
چان: جدا دلیل اصلی این کارت چیه؟
ات: دلیل خاصی نداره همینطوری کردم و خواستم امتحان کنم .
چان: الان اینو بابا ببینه قراره بهش چی بگم ؟
الی: نمیدونم .
چان: پیاده شو بریم اینجا .
ات: اوکی
چان: یه لحظه صب کنم ببینم کی زنگ میزنه .
چانگبین: چانااااا.
چان: بله
چانگبین: شام میای؟
چان: نمیدونم فعلا با ات اومدم بیرون .
چانگبین: اوکی .
ات: خب بریم از این طرف شروع کنیم .
چان: هرچی دوست داری بخر .
ات: خب اول برام قهوه بخر بعد برام شکلات تلخ و بعدش رو هم انتخاب میکنم .
چان: قهوه بدون من .
ات: اره
چان: بستنی نمیخوای؟
ات: صبح با هیونجین خوردم .
چان: یعنی الان نمیخوای؟
۴.۷k
۱۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.