فیک تهیونگ پارت 25
از زبان تهیونگ
بعد از عملیات برگشتیم شرکت رفتم از منشی طبقه ی ا/ت پرسیدم که رفته یا نه
^ من که ندیدیم از اتاقشون بیرون بیان
رفتم اتاق ا/ت و دیدم روی میز خوابش برده براید استایل بغلش کردم و رفتم بیرون اتاق که نامجون و جونگ کوک رو دیدم
جونگ کوک گفت: چقدر ناز خوابیده
گفتم: یاااا ا/ت برای منه
نامجون گفت: اوههه چه غیرتی
گفتم: بسه دیگه من میرم
خداحافظی کردن و رفتم
ا/ت رو گذاشتم روی صندلی و خودم هم نشستم
رسیدیم که ا/ت بیدار شد
ا/ت : تهیونگا
تهیونگ : بله بیبی
ا/ت : تو کی اومدی دنبالم ؟
تهیونگ: یه ساعت پیش ؛ پیاده شو دیگه
از زبان ا/ت
پیاده شدم و رفتیم داخل
رفتم بالا و لباسم رو عوض کردم
رفتم پایین و گفتم: گشنمه
تهیونگ: به خدمتکارا گفتم غذا درست کنن یکمی باید صبر کنی
گفتم: باشه ؛ میشه بازی کنیم ؟
تهیونگ: چه بازی ای ؟
گفتم: نمیدونم
گفت: نظرت چیه شرطی بازی کنیم ؟
گفتم: باشه ؛ خب شرط تو چی هست ؟
گفت: اگه من برنده شدم یه هفته ......( از ذهن های کثیف خود کمک بگیرید)داریم
گفتم: چییییی ؟ از دست تو
گفت: نمیشه شرط رو عوض کرد
گفتم:باشه حالا من ؛ شرط من اینه اگه برنده شدم با لینا و میا و جیسو چهارتایی میریم مسافرت بدون شما پسرا
گفت : منم اجازه دادم بهت
گفتم: خودت گفتی نمیشه عوض کرد
شروع کردیم
۲۰ دقیقه بعد
از زبان ا/ت
نهههه چرا
برای دفعه ی پنجم باختم
بدبخت شدم
تهیونگ داشت لبخند شیطانی میزد
گفتم: من....م...ن...پ°ر°یو°دم
الکی گفتم که در برم
گفت: نمیتونی من رو خر کنی داخل دستشویی هیچ نوار بهداشتی ای نیست
گفتم: هیچ راه دیگه ای نداره ؟
با سر علامت داد که نه
بعد از عملیات برگشتیم شرکت رفتم از منشی طبقه ی ا/ت پرسیدم که رفته یا نه
^ من که ندیدیم از اتاقشون بیرون بیان
رفتم اتاق ا/ت و دیدم روی میز خوابش برده براید استایل بغلش کردم و رفتم بیرون اتاق که نامجون و جونگ کوک رو دیدم
جونگ کوک گفت: چقدر ناز خوابیده
گفتم: یاااا ا/ت برای منه
نامجون گفت: اوههه چه غیرتی
گفتم: بسه دیگه من میرم
خداحافظی کردن و رفتم
ا/ت رو گذاشتم روی صندلی و خودم هم نشستم
رسیدیم که ا/ت بیدار شد
ا/ت : تهیونگا
تهیونگ : بله بیبی
ا/ت : تو کی اومدی دنبالم ؟
تهیونگ: یه ساعت پیش ؛ پیاده شو دیگه
از زبان ا/ت
پیاده شدم و رفتیم داخل
رفتم بالا و لباسم رو عوض کردم
رفتم پایین و گفتم: گشنمه
تهیونگ: به خدمتکارا گفتم غذا درست کنن یکمی باید صبر کنی
گفتم: باشه ؛ میشه بازی کنیم ؟
تهیونگ: چه بازی ای ؟
گفتم: نمیدونم
گفت: نظرت چیه شرطی بازی کنیم ؟
گفتم: باشه ؛ خب شرط تو چی هست ؟
گفت: اگه من برنده شدم یه هفته ......( از ذهن های کثیف خود کمک بگیرید)داریم
گفتم: چییییی ؟ از دست تو
گفت: نمیشه شرط رو عوض کرد
گفتم:باشه حالا من ؛ شرط من اینه اگه برنده شدم با لینا و میا و جیسو چهارتایی میریم مسافرت بدون شما پسرا
گفت : منم اجازه دادم بهت
گفتم: خودت گفتی نمیشه عوض کرد
شروع کردیم
۲۰ دقیقه بعد
از زبان ا/ت
نهههه چرا
برای دفعه ی پنجم باختم
بدبخت شدم
تهیونگ داشت لبخند شیطانی میزد
گفتم: من....م...ن...پ°ر°یو°دم
الکی گفتم که در برم
گفت: نمیتونی من رو خر کنی داخل دستشویی هیچ نوار بهداشتی ای نیست
گفتم: هیچ راه دیگه ای نداره ؟
با سر علامت داد که نه
۱۴.۶k
۱۳ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.