سناریو 😔🤣
سناریو 😔🤣
" وقتی با داد اسم و فامیلشون رو صدا میکنی "
مونی : (با یه لیست توی دستش سمتت میدوعه ) بیب ببین ، گلدونا رو آب دادم ، تخت رو مرتب کردم ، امروز چیزی نشکوندم ، لباسام هم شستم بخدا همه کار کردم ... 😔🤣
جین : یا امام هشتم ، یا حضرت پشم ، یا علی ابن ابیطالب
ا.ت : جین اینارو از کجا یاد گرفتی :/
جین : از مامانت ... گفت به کارت میاد 😔🤣
یونگی : بعععلهههههه مین ا.تتتتتت ؟؟؟؟ 😔🤣
هوبی : سانشاینم به اعصابت مسلط باش ، دم بازدم ... حالا بگو جانم 😔🤣
جیمین : ( خیلی سوسکی موقعیت رو ترک میکنه میره حموم ... ) 😔🤣
ته : من اون گلدونایی که تو تراس بود نشکستممممم و اینکه ماگ مورد علاقت هم یونتان اصلا توش جیش نکردددد ...
ا.ت : م...من فقط میخواستم بیای پیشم ... هردو توی از جلو چشمام گمشید تا خفتون نکردم ... 😔🤣
کوک : کاری کردم ؟ ناراحتت کردم ؟ خراب کاری کردم ؟؟ چیکار کردم ؟؟ فقط منو نخور باشه ؟؟ 😔🤣
■□■□■□■□■□■□■□■□
اصکی نرو بیب👩🏻🏫
" وقتی با داد اسم و فامیلشون رو صدا میکنی "
مونی : (با یه لیست توی دستش سمتت میدوعه ) بیب ببین ، گلدونا رو آب دادم ، تخت رو مرتب کردم ، امروز چیزی نشکوندم ، لباسام هم شستم بخدا همه کار کردم ... 😔🤣
جین : یا امام هشتم ، یا حضرت پشم ، یا علی ابن ابیطالب
ا.ت : جین اینارو از کجا یاد گرفتی :/
جین : از مامانت ... گفت به کارت میاد 😔🤣
یونگی : بعععلهههههه مین ا.تتتتتت ؟؟؟؟ 😔🤣
هوبی : سانشاینم به اعصابت مسلط باش ، دم بازدم ... حالا بگو جانم 😔🤣
جیمین : ( خیلی سوسکی موقعیت رو ترک میکنه میره حموم ... ) 😔🤣
ته : من اون گلدونایی که تو تراس بود نشکستممممم و اینکه ماگ مورد علاقت هم یونتان اصلا توش جیش نکردددد ...
ا.ت : م...من فقط میخواستم بیای پیشم ... هردو توی از جلو چشمام گمشید تا خفتون نکردم ... 😔🤣
کوک : کاری کردم ؟ ناراحتت کردم ؟ خراب کاری کردم ؟؟ چیکار کردم ؟؟ فقط منو نخور باشه ؟؟ 😔🤣
■□■□■□■□■□■□■□■□
اصکی نرو بیب👩🏻🏫
۳۱.۹k
۲۹ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.