part:¹¹
part:¹¹
هیچی از رفتار هیون نفهمیدم تا اینکه منو برد تو یه کوچه خلوت و چسبوندم به دیوار خیس کوچه و مک های عمیقی از لبم میگرفت حالا دلیل کارشو فهمیدم
یعنی واقعا عاشقمه یا چیز دیگه ای
هعی فعلا بزار از این لحظه لذت ببرم اولش توی شک بود ولی بعدش شروع به همکاری کردم وای خدا خیلی طعم لب هیون خوب بود یعنی واقعا اون الان ماله منه
بعد ۱۰ مین از هم جدا شدیم و نفس کم آوردیم و دوتامون نفس نفس میزدیم
_هعی لبات مزه توت فرنگی میده
+یاااا خجالت نده دیگه
_اوکی
+الان میدونی چی میچسبه
_اره
+بگو
_یکاری کنم که تا ۲ ماه نتونی راه بری
+احمق ...بغل میچسبه
_آخی کوچولو
+زر نزن من تا ابروت هستم
_راست میگیا
محکم هیون رو بغل کردم و مثل بچه ها پاهامو دورش حلقه کردم
_وای تو خیلی کیوتیییی میام میخورمت
+یااا
دوتامون خیس شدیم
+بریم خونه
هیون منو رسوند خونه و خواست بوسم کنه که جلوی دهنشو گرفتم
+یاااا شیبال
_میخنده
+برو
هیون رفت منم رفتم خونه
م:دخترم ماما ن بابای واقعیت میخوان که تو بری خونشون و برای همیشه اونجا زندگی کنی
+باشع ولی دلم برای شما تنگ میشه
م:هعی دخترم ناراحت نباش همدیگه رو میبینیم
بابام اومد پایین
+عه بابا سلام
ب:سلام پرنسسم
رفتم لباسم عوض کردم و اومدم پایین و داشتیم شام میخوردیم که....
امیدوارم خوشتون بیاد 😈💜
هیچی از رفتار هیون نفهمیدم تا اینکه منو برد تو یه کوچه خلوت و چسبوندم به دیوار خیس کوچه و مک های عمیقی از لبم میگرفت حالا دلیل کارشو فهمیدم
یعنی واقعا عاشقمه یا چیز دیگه ای
هعی فعلا بزار از این لحظه لذت ببرم اولش توی شک بود ولی بعدش شروع به همکاری کردم وای خدا خیلی طعم لب هیون خوب بود یعنی واقعا اون الان ماله منه
بعد ۱۰ مین از هم جدا شدیم و نفس کم آوردیم و دوتامون نفس نفس میزدیم
_هعی لبات مزه توت فرنگی میده
+یاااا خجالت نده دیگه
_اوکی
+الان میدونی چی میچسبه
_اره
+بگو
_یکاری کنم که تا ۲ ماه نتونی راه بری
+احمق ...بغل میچسبه
_آخی کوچولو
+زر نزن من تا ابروت هستم
_راست میگیا
محکم هیون رو بغل کردم و مثل بچه ها پاهامو دورش حلقه کردم
_وای تو خیلی کیوتیییی میام میخورمت
+یااا
دوتامون خیس شدیم
+بریم خونه
هیون منو رسوند خونه و خواست بوسم کنه که جلوی دهنشو گرفتم
+یاااا شیبال
_میخنده
+برو
هیون رفت منم رفتم خونه
م:دخترم ماما ن بابای واقعیت میخوان که تو بری خونشون و برای همیشه اونجا زندگی کنی
+باشع ولی دلم برای شما تنگ میشه
م:هعی دخترم ناراحت نباش همدیگه رو میبینیم
بابام اومد پایین
+عه بابا سلام
ب:سلام پرنسسم
رفتم لباسم عوض کردم و اومدم پایین و داشتیم شام میخوردیم که....
امیدوارم خوشتون بیاد 😈💜
۶.۷k
۲۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.