عشق پر معنا( پارت ۴ )
عشق پر معنا( پارت ۴ )
ادامه ویو آت
یهو شوگا گفت
شوگا: بیا بشین ( اشاره به پاهاش )
آت : چ...چی
شوگا: بیا کاریت ندارم
آت: با..باشه
رفتم روی پا های شوگا نشستم که یهو دستش رو روی بدنم کشید و گفت
شوگا : بیب از این به بعد به حرف ددیت گوش کن اگه گوش نکنی همون بلای دیشب رو سرت میارم
آت: باشه د...ددی
از روی پا هاش بلند شدم و رفتم صبحونه خوردم که دیدم یکی زنگ در رو میزنه
در و باز کردم ببینم کیه با اون چیزی که دیدم خشکم زده بود
آت: جی.....جیمین
جیمین : آت تو اینجا چیکار میکنی؟!
آت: داستانش طولانیه
جیمین: آها شوگا کو
آت : تو اتاقمو نه چیز اتاقش
جیمین:. ...... آها
ویو شوگا
وقتی آت رفت بیرون دیدم با یه مردی داره صحبت میکنه اصبانی شدم رفتم پایین دیدم جیمینه خیالم راحت شد( جیمین برادر اته)
شوگا : سلام ( به جیمین میگه )
جیمین : سلام
جیمین: شوگا امشب میای بار
شوگا : اوکی
جیمین: تو چی آت
آت: ام....باشه
جیمین : پس ساعت ۹ تو بار میبینمتون
شوگا : ماهم بای
آت: بای
جیمین: بای
پایان ویو شوگا
از زبان نویسنده( من💯)
دوستان شاید بگید جونگ کوک و تهیونگ کجان چرا خبری ازشون نیست!
جونگ کوک و تهیونگ خونه شوگان و دست راست شوگان پس خیلی خبری نیست ازشون
پایان از زبان نویسنده
ویو آت
دیدم ساعت ۸ به شوگا و کوک و ته
گفتم ماده شم.
یه آرایش لایت کردم و یه لباس تقریباً باز پوشیدم و رفتیم بار شوگا و من و ته و کوک یه ویسکی ۵۰ درصد سفارش دادیم و مست نشدیم
ادامه ویو آت
یهو شوگا گفت
شوگا: بیا بشین ( اشاره به پاهاش )
آت : چ...چی
شوگا: بیا کاریت ندارم
آت: با..باشه
رفتم روی پا های شوگا نشستم که یهو دستش رو روی بدنم کشید و گفت
شوگا : بیب از این به بعد به حرف ددیت گوش کن اگه گوش نکنی همون بلای دیشب رو سرت میارم
آت: باشه د...ددی
از روی پا هاش بلند شدم و رفتم صبحونه خوردم که دیدم یکی زنگ در رو میزنه
در و باز کردم ببینم کیه با اون چیزی که دیدم خشکم زده بود
آت: جی.....جیمین
جیمین : آت تو اینجا چیکار میکنی؟!
آت: داستانش طولانیه
جیمین: آها شوگا کو
آت : تو اتاقمو نه چیز اتاقش
جیمین:. ...... آها
ویو شوگا
وقتی آت رفت بیرون دیدم با یه مردی داره صحبت میکنه اصبانی شدم رفتم پایین دیدم جیمینه خیالم راحت شد( جیمین برادر اته)
شوگا : سلام ( به جیمین میگه )
جیمین : سلام
جیمین: شوگا امشب میای بار
شوگا : اوکی
جیمین: تو چی آت
آت: ام....باشه
جیمین : پس ساعت ۹ تو بار میبینمتون
شوگا : ماهم بای
آت: بای
جیمین: بای
پایان ویو شوگا
از زبان نویسنده( من💯)
دوستان شاید بگید جونگ کوک و تهیونگ کجان چرا خبری ازشون نیست!
جونگ کوک و تهیونگ خونه شوگان و دست راست شوگان پس خیلی خبری نیست ازشون
پایان از زبان نویسنده
ویو آت
دیدم ساعت ۸ به شوگا و کوک و ته
گفتم ماده شم.
یه آرایش لایت کردم و یه لباس تقریباً باز پوشیدم و رفتیم بار شوگا و من و ته و کوک یه ویسکی ۵۰ درصد سفارش دادیم و مست نشدیم
۳۶۳
۱۰ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.