فیکشن چانیول پارت ۱۴
شیطنت عشق💋
پارت چهاردهم
نویسنده:کیم او یون
رئیس چان از روی صندلیش بلند شد و به طرف من اومد یه قدم از ترس به عقب برداشتم
با دستش محکم چونمو گرفت و بالا اورد
بهت گفتم سرتو....
با دیدن صورتم حرفش قطع شد
دستمو روی صورتم گذاشتم
با عصبانیت گفت:صورتت چیشده!
.هی..چ..هیچی با دو..دوستم دعوا..دعوام شد..شده
_اره منم باور کردم دو دقیقه قشنگ بعد ۲۰ از جلسه
.همو..نی ک..ه گفت..گفتم
با عصبانیت زیاد دو تا دستمو گرفت و گفت گفتم بگو کی؟
سعی میکردم دستمو از دستش ازاد کنم تو همین مدت عقب عقب هم میرفتم که باعث برخورد محکمم با دیوار شد
سرش همینطور که نزدیکم بود با داد گفت:گفتمممم کییی
خا..خانم کیم...کن.کنیا
_چی؟
.ها چیه باور نکردی معلومه نمیکنی اون دختر یکی از...
_هیششش
اون خطرناکه ولی نه به خطرناکیه من!
.چی
دستامو ول کرد و گفت:خوبی
.مم..نونم
_بشین
میخواستم بگم تو میشی یوی از منشی های اصلی من
.چییی....
عکس خواهر چانیول یعنی مدیر هانیول توی صفحه دوم هست(:
ادامه دارد...♡
لایک و کامنت یادتون نره♡
کپی بدون ذکر منبع به شدت ممنوع!!!
پارت چهاردهم
نویسنده:کیم او یون
رئیس چان از روی صندلیش بلند شد و به طرف من اومد یه قدم از ترس به عقب برداشتم
با دستش محکم چونمو گرفت و بالا اورد
بهت گفتم سرتو....
با دیدن صورتم حرفش قطع شد
دستمو روی صورتم گذاشتم
با عصبانیت گفت:صورتت چیشده!
.هی..چ..هیچی با دو..دوستم دعوا..دعوام شد..شده
_اره منم باور کردم دو دقیقه قشنگ بعد ۲۰ از جلسه
.همو..نی ک..ه گفت..گفتم
با عصبانیت زیاد دو تا دستمو گرفت و گفت گفتم بگو کی؟
سعی میکردم دستمو از دستش ازاد کنم تو همین مدت عقب عقب هم میرفتم که باعث برخورد محکمم با دیوار شد
سرش همینطور که نزدیکم بود با داد گفت:گفتمممم کییی
خا..خانم کیم...کن.کنیا
_چی؟
.ها چیه باور نکردی معلومه نمیکنی اون دختر یکی از...
_هیششش
اون خطرناکه ولی نه به خطرناکیه من!
.چی
دستامو ول کرد و گفت:خوبی
.مم..نونم
_بشین
میخواستم بگم تو میشی یوی از منشی های اصلی من
.چییی....
عکس خواهر چانیول یعنی مدیر هانیول توی صفحه دوم هست(:
ادامه دارد...♡
لایک و کامنت یادتون نره♡
کپی بدون ذکر منبع به شدت ممنوع!!!
۳.۴k
۱۴ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.