PART ❶❾
𝑳𝒐𝒗𝒆 𝒐𝒇 𝒔𝒆𝒗𝒆𝒏 𝒑𝒆𝒐𝒑𝒍𝒆
جین: آقا رو دیشب خفت کردن
یونگی: وااات
راوی: یونگی ام اون ور کوک رو گرفت و باهم رفتن سمت اتاق تمرین.
وارد اتاق شدن. اعضا تا وضعیت کوک رو دیدن یکم نگران شدن و اومدن سمتش.
جیهوپ: کوک حالت خوبه
کوک: آره خوبم *نفس نفس *
جیهوپ: به نظر نمیاد حالت خوب باشه.
کوک: گفتم که خوبم
جین: نه خوب نیست
نامجون: چه اتفاقی افتاده جین؟
جین: کوک چاقو خورده
اعضا : چیی
جیمین: الان حالت خوبه
کوک: آره خوبم فقط زخمم یکم درد میکنه همین
نامجون: بهتره زیاد سر پا نباشی.
راوی: جین به کوک کمک کرد و بردتش اون ور سالن تمرین و بهش گفت که دراز بکشه و استراحت کنه.
بعد اینکه خیالش از کوک راحت شد رفت پیش بقیه اعضا.
یونگی: حالش چطوره؟
جین: همین که دراز کشید خوابش برد
تهیونگ: نباید امروز میومد
جین: منم بهش گفتم.
جیمین: چی شد که این طوری شد؟
جین: خب...رفته بود هوا خوری که یه ولگرد بهش حمله میکنه.
راوی: تلفن جیمین زنگ خورد ، وقتی به صفحه گوشیش نگا کرد ناخود اگاه یه لبخند زد.
جیهوپ: کیه؟
جیمین: ها..چی کسی نیست.
جیهوپ: اوکی باشه
رفت اون ور و تماسو وصل کرد.
*مکالمه*
جیمین: الو.... سلام ا/ت خوبی.
ا/ت: سلام ، ممنون تو خوبی
جیمین: خوبم ممنون.
ا/ت: بخشید که مزاحمت شدم
جیمین: نه مزاحم چیه ، کارم داشتی؟
ا/ت: راستش آره ،ولی نمیدونم چجوری بگم.
جیمین: راحت باش بگو.
ا/ت: دستبند کوک پیشم جا مونده میخواستم بهش پس بدم ولی شمارشو نداشتم که بهش زنگ بزنم ، فقط شماره تورو داشتم.
جیمین: دستبند کوک پیش تو چیکار میکنه؟
ا/ت: خب راستش..
جین: من بهت همه چیو میگم.
جیمین: یه لحظه گوشی عزیزم.
جیمین:* روبه جین* چی
جین: من بهت میگم که چرا دستبند کوک پیش ا/ت جا مونده ولی باید بین خودمون باشه.
جیمین: *یکم مکث* اوکی
جیمین: الو ا/ت
ا/ت: چیشد؟
جیمین: هیچی ، اکه بخوای من میتونم بیام دستبندِشو ازت بگیرم.
ا/ت: باش منتظرتم.
جیمین: باشه پس فعلا.
ا/ت: خدافظ
جیمین: دوست دارم.
*پایان مکالمه*
جیمین: خب بگو که چرا باید دستبند اون *اشاره به کوک* دست ا/ت باشه.
جین: خب...
یونگی: هیونگ
راوی: جین برگشت سمت یونگی و دید که اون دست به سینه وایساده و داره اونارو رو تماشا میکنه.
یونگی: بهتر نیست که به هممون بگی که چرا دستبند کوک پبش ا/ته
جین: اوکی بریم
جیمین : ولی..
جین: اشکال نداره ، بریم بگم.
•ادامه دارد•
▪︎عشق هفت نفره▪︎
جین: آقا رو دیشب خفت کردن
یونگی: وااات
راوی: یونگی ام اون ور کوک رو گرفت و باهم رفتن سمت اتاق تمرین.
وارد اتاق شدن. اعضا تا وضعیت کوک رو دیدن یکم نگران شدن و اومدن سمتش.
جیهوپ: کوک حالت خوبه
کوک: آره خوبم *نفس نفس *
جیهوپ: به نظر نمیاد حالت خوب باشه.
کوک: گفتم که خوبم
جین: نه خوب نیست
نامجون: چه اتفاقی افتاده جین؟
جین: کوک چاقو خورده
اعضا : چیی
جیمین: الان حالت خوبه
کوک: آره خوبم فقط زخمم یکم درد میکنه همین
نامجون: بهتره زیاد سر پا نباشی.
راوی: جین به کوک کمک کرد و بردتش اون ور سالن تمرین و بهش گفت که دراز بکشه و استراحت کنه.
بعد اینکه خیالش از کوک راحت شد رفت پیش بقیه اعضا.
یونگی: حالش چطوره؟
جین: همین که دراز کشید خوابش برد
تهیونگ: نباید امروز میومد
جین: منم بهش گفتم.
جیمین: چی شد که این طوری شد؟
جین: خب...رفته بود هوا خوری که یه ولگرد بهش حمله میکنه.
راوی: تلفن جیمین زنگ خورد ، وقتی به صفحه گوشیش نگا کرد ناخود اگاه یه لبخند زد.
جیهوپ: کیه؟
جیمین: ها..چی کسی نیست.
جیهوپ: اوکی باشه
رفت اون ور و تماسو وصل کرد.
*مکالمه*
جیمین: الو.... سلام ا/ت خوبی.
ا/ت: سلام ، ممنون تو خوبی
جیمین: خوبم ممنون.
ا/ت: بخشید که مزاحمت شدم
جیمین: نه مزاحم چیه ، کارم داشتی؟
ا/ت: راستش آره ،ولی نمیدونم چجوری بگم.
جیمین: راحت باش بگو.
ا/ت: دستبند کوک پیشم جا مونده میخواستم بهش پس بدم ولی شمارشو نداشتم که بهش زنگ بزنم ، فقط شماره تورو داشتم.
جیمین: دستبند کوک پیش تو چیکار میکنه؟
ا/ت: خب راستش..
جین: من بهت همه چیو میگم.
جیمین: یه لحظه گوشی عزیزم.
جیمین:* روبه جین* چی
جین: من بهت میگم که چرا دستبند کوک پیش ا/ت جا مونده ولی باید بین خودمون باشه.
جیمین: *یکم مکث* اوکی
جیمین: الو ا/ت
ا/ت: چیشد؟
جیمین: هیچی ، اکه بخوای من میتونم بیام دستبندِشو ازت بگیرم.
ا/ت: باش منتظرتم.
جیمین: باشه پس فعلا.
ا/ت: خدافظ
جیمین: دوست دارم.
*پایان مکالمه*
جیمین: خب بگو که چرا باید دستبند اون *اشاره به کوک* دست ا/ت باشه.
جین: خب...
یونگی: هیونگ
راوی: جین برگشت سمت یونگی و دید که اون دست به سینه وایساده و داره اونارو رو تماشا میکنه.
یونگی: بهتر نیست که به هممون بگی که چرا دستبند کوک پبش ا/ته
جین: اوکی بریم
جیمین : ولی..
جین: اشکال نداره ، بریم بگم.
•ادامه دارد•
▪︎عشق هفت نفره▪︎
۷۴.۸k
۲۱ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.