سناریو بی تی اس

سناریو درخواستی بی تی اس

وقتی عضو هشتمیم ازمون متنفرن و موقع خود.کشی مچمونو میگیرن


هیونگ لاین

نامجون:چی کار داشتی میکردی؟
ات:هیچی
نامجون:اون قرصای تو دستت رو بده به من
ات:نمیخوام
نامجون:زود باششش(داد)

جین:ات اون چیه دستت؟!
ات:هیچی...شیشه مگه نمیبینی
جین:بندازش زمین ات
ات:چرا بخوام زنده بمونم وقتی هیچ امیدی ندارم؟!
جین:ات یا شیشه رو میندازی زمین یا هر چی دیدی از چشم خودت دیدی

شوگا
ات:من میرم لب پشت بوم
شوگا:خب برو به من چه
۵۰ دقیقه بعد
شوگا:ات کجایی داری اون بالا چیکار میکنی؟
شوگا میاد بالا پشت بوم و میبینه رو لبه ی پشت بوم ایستادی
شوگا:چه غلطی داری میکنی ات؟!زود بیا پایین
ات:میخوام برم ب ای همیشه
شوگا:ات بچه نشو بیا پایین با هم حرف بزنیم بعد هر کاری دلت خواست بکن

جیهوپ:نسبت به بقیه ی اعضا باهات رفتار بهتری داشت ولی باهات سرد بود
جیهوپ:ات چرا داری میری حموم
ات:خب الان باید برم دیگه؟؟
جیهوپ:ساعت ۲و نیم شبه
ات:خب چه اشکالی داره
جیهوپ:باشه برو ولی زود بیا بیرون
ات:اوکی سعیم رو میکنم
چند دقیقه بعد
جیهوپ ویو:از تو حموم صدا ی گریه میومد رفتم ببینم چی شده که دیدم در حموم قفل بود
جیهوپ:ات؟؟!ات؟؟!صدامو میشنوی؟؟ حالت خوبه؟؟اگه صدامو میشنوی جواب بده؟؟
ات:برو میخوام تنا باشم میخوام همون طور که تو این دنیا تنها زندگی کردم...تو تنهاییم هم بمیرم
جیهوپ:دور باز کن باهم حرف بزنیم
ات:من حرفی ندارم
جیهوپ:خواهش میکنم درو باز کن با هم حرف بزنیم بعد هر کاری خواستی بکن

خب امیدوارم خوشتون بیاد❤
مکنه لاین رو پارت بعد میزارم❤