رز زخمی
رز زخمی
پارت۴
آروم قفل در رو با کنترل باز کرد(بچه ها اینا پولدارن دراشون با کنترل باز میشه😂)
و اجازه داد کسی که پشت در هست بیاد داخل
خدمتکار:عا قربان متاسفم ولی خواستم بگم بیاین پایین تا غذا بخوریم.
رز:سولار جونم بلخره حالت خوب شد.
سولار:اره عزیزم حالا بیا بریم غذا بخوریم.
تهیونگ:عوضی مزاحم(زیر لب)
تهیونگ و رز به پایین رفتن و غذا رو خوردن.
(پرش زمانی به یک هفته بعد)
(از زبان رز)
یک هفته از امدن عمو تهیونگ میگذره اون همش میاد تو اتاق من و کلی با هم بازی میکنیم ولی نمیدونم چرا موقع بازی همش دستشو میکشه رو تن من این چند وقت حس بدی پیدا کردم.
اگه بازم بخواد این کار رو ادامه بده به مامانی میگم.
تق تق(صدای در)
رز:بله
تهیونگ در رو باز کرد و امد تو.
تهیونگ:سلام خانوم موشه(با لبخند)
رز:سلام عمو(با اخم)
تهیونگ:چرا اخم میکنی کوچولو امدم با هم بازی کنیم.
رز:خیلی ممنون ولی من دیگه نمیخوام با شما بازی کنم.(با اخم)
تهیونگ:او اما چرا؟نکنه تو بازی کردن باهات خوب نیستم.
رز:نه اینطور نیست فقط خوشم نمیاد از اینکه دستتون رو به بدنم میزنید.(اخم)
تهیونگ:او اما من تورو نوازشت میکنم خانوم موشه.(با لبخند عصبی)
رز:از نوازش شما خوشم نمیاد لطفا از اتاقم برید بیرون.(اخم)
تهیونگ تا اینو شنید بلند شد و اخم کرد. اون دختر دیگه زیاد داشت از حد خودش جلو تر میرفت، تهیونگ اونو دوست داشت و اصلا اینو نمیخواست که روش دست بلند پس...
ای بابا دیدی چه جای حساسی تموم شد😂
خوب فرزندم لایک کن کامنت بزار و فالو کن تا پارت بعدی رو بخونی🍡🤍
پارت۴
آروم قفل در رو با کنترل باز کرد(بچه ها اینا پولدارن دراشون با کنترل باز میشه😂)
و اجازه داد کسی که پشت در هست بیاد داخل
خدمتکار:عا قربان متاسفم ولی خواستم بگم بیاین پایین تا غذا بخوریم.
رز:سولار جونم بلخره حالت خوب شد.
سولار:اره عزیزم حالا بیا بریم غذا بخوریم.
تهیونگ:عوضی مزاحم(زیر لب)
تهیونگ و رز به پایین رفتن و غذا رو خوردن.
(پرش زمانی به یک هفته بعد)
(از زبان رز)
یک هفته از امدن عمو تهیونگ میگذره اون همش میاد تو اتاق من و کلی با هم بازی میکنیم ولی نمیدونم چرا موقع بازی همش دستشو میکشه رو تن من این چند وقت حس بدی پیدا کردم.
اگه بازم بخواد این کار رو ادامه بده به مامانی میگم.
تق تق(صدای در)
رز:بله
تهیونگ در رو باز کرد و امد تو.
تهیونگ:سلام خانوم موشه(با لبخند)
رز:سلام عمو(با اخم)
تهیونگ:چرا اخم میکنی کوچولو امدم با هم بازی کنیم.
رز:خیلی ممنون ولی من دیگه نمیخوام با شما بازی کنم.(با اخم)
تهیونگ:او اما چرا؟نکنه تو بازی کردن باهات خوب نیستم.
رز:نه اینطور نیست فقط خوشم نمیاد از اینکه دستتون رو به بدنم میزنید.(اخم)
تهیونگ:او اما من تورو نوازشت میکنم خانوم موشه.(با لبخند عصبی)
رز:از نوازش شما خوشم نمیاد لطفا از اتاقم برید بیرون.(اخم)
تهیونگ تا اینو شنید بلند شد و اخم کرد. اون دختر دیگه زیاد داشت از حد خودش جلو تر میرفت، تهیونگ اونو دوست داشت و اصلا اینو نمیخواست که روش دست بلند پس...
ای بابا دیدی چه جای حساسی تموم شد😂
خوب فرزندم لایک کن کامنت بزار و فالو کن تا پارت بعدی رو بخونی🍡🤍
۳.۱k
۳۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.