شهزاده
پارت هفتم (لطفاً گذارشم نکنید)
از زبان راوی: یه ربع گذشت پرستار گفت که بهوش اومده همه می خواستن برن ببیننش که چویا و رانپو جلوشون رو گرفتن
+ بزارید ما بریم اول یکم باهاش حرف بزنیم
دوتایی رفتن تو آتسوشی چشماش رو باز کرد چویا دستش رو روی سر آتسوشی گذاشت
+ آتسوشی حالت خوبه
آتسوشی سرش رو تکون داد و ماسک اکسیژنش رو برداشت
= چویا سان....رانپو سان
× چرا این کار و کردی
= دیگه تحمل نداشتم... آکو نیومده؟.....چرا نمردم
+ آتسوشی این چه حرفیه میزنی...میخوای یکم استراحت کنی
= فعلا نه
× خوب پس چند نفر می خوان ببیننت
چویا و رانپو رفتن کنار دازای اومد تو آتسوشی با دیدن دازای خواست بلند بشه که چویا جلوش رو گرفت
- نمی خواد بلند آتسوشی
= دازای سان من رو ببخشید
- تو نیستی که باید معذرت خواهی کنی منم منم که به اشتباه بهت تهمت زدم من باعث شدم این اتفاق برات بی افته ....منو ببخش لطفاً
آتسوشی لبخندی زد
= استاد من شما بودید من چطور شما رو نبخشم
- ولی استاد بدی بودم
= همه ما اشتباه میکنیم اینو خودتون بهم یاد دادین
پو هم اومد
=پو سان سلام
¥سلام آتسوشی خوبی
= ممنون خوبم
¥ یه نفر اومده میخواد ببینتت
آکو اومد تو آتسوشی تو شوک فرو رفته بود
÷ سلام عزیزم
اشک تو چشمای آتسوشی جمع شد
= آکو
÷ جانم
= آکو....دلم برات تنگ شده بود
آکو محکم رفت و بغلش کرد
÷ منم دلم برات تنگ شده بود ببخشید
= اشکالی نداره الان تموم شد همه چی درست شد
یه چند دقیقه بعد که همه کنار هم نشستن دازای بلند شد
- خوب دوستان حالا قراره یه کاری کنیم
همه : چی
بیاین به یاد قدیما بریم سالن اجرا
همه گفتن : پس قراره خیلی خوش بگذره
- آره و همچنین یه کار قشنگ....
از زبان راوی: یه ربع گذشت پرستار گفت که بهوش اومده همه می خواستن برن ببیننش که چویا و رانپو جلوشون رو گرفتن
+ بزارید ما بریم اول یکم باهاش حرف بزنیم
دوتایی رفتن تو آتسوشی چشماش رو باز کرد چویا دستش رو روی سر آتسوشی گذاشت
+ آتسوشی حالت خوبه
آتسوشی سرش رو تکون داد و ماسک اکسیژنش رو برداشت
= چویا سان....رانپو سان
× چرا این کار و کردی
= دیگه تحمل نداشتم... آکو نیومده؟.....چرا نمردم
+ آتسوشی این چه حرفیه میزنی...میخوای یکم استراحت کنی
= فعلا نه
× خوب پس چند نفر می خوان ببیننت
چویا و رانپو رفتن کنار دازای اومد تو آتسوشی با دیدن دازای خواست بلند بشه که چویا جلوش رو گرفت
- نمی خواد بلند آتسوشی
= دازای سان من رو ببخشید
- تو نیستی که باید معذرت خواهی کنی منم منم که به اشتباه بهت تهمت زدم من باعث شدم این اتفاق برات بی افته ....منو ببخش لطفاً
آتسوشی لبخندی زد
= استاد من شما بودید من چطور شما رو نبخشم
- ولی استاد بدی بودم
= همه ما اشتباه میکنیم اینو خودتون بهم یاد دادین
پو هم اومد
=پو سان سلام
¥سلام آتسوشی خوبی
= ممنون خوبم
¥ یه نفر اومده میخواد ببینتت
آکو اومد تو آتسوشی تو شوک فرو رفته بود
÷ سلام عزیزم
اشک تو چشمای آتسوشی جمع شد
= آکو
÷ جانم
= آکو....دلم برات تنگ شده بود
آکو محکم رفت و بغلش کرد
÷ منم دلم برات تنگ شده بود ببخشید
= اشکالی نداره الان تموم شد همه چی درست شد
یه چند دقیقه بعد که همه کنار هم نشستن دازای بلند شد
- خوب دوستان حالا قراره یه کاری کنیم
همه : چی
بیاین به یاد قدیما بریم سالن اجرا
همه گفتن : پس قراره خیلی خوش بگذره
- آره و همچنین یه کار قشنگ....
۴.۶k
۲۲ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.