وقتی باهاش کات میکنی p4

ولی سخت در اشتباه بودین
ویو بهزاد:تا ا/ت دیدم بغلش کردم و آنقدر چلوندمش که با ضربات دستش فهمیدم داره خفه میشه
بهزاد:دلم برات تنگ شده بود 2cb(معنی مواد م.خ.د.ر صورتی)
ا/ت:برام توضیح بده(با داد)
بهزاد: باشه بشین
ا/ت: خب
بهزاد: بخدا چالش به فرشاد باخته بودم اونم اینو بهم گفت منم بهت گفتم ووو
ا/ت:یعنی تو با هیچ دختری نبودی
بهزاد:اسکلی مگه آدم وقتی معتاد میشه می‌تونه ترکش کنه
ا/ت:والا که این ۶ماه نداشتیم
بهزاد :ولی اینا رو داشتم
دستبندم انگشتر ستمون عکسامون وقتی دیدمشون با تموم وجودم بغلش کردم
بهزاد: بریم بیرون
ا/ت :بله
رفتیم پارک کنار کافه نشستیم
بهزاد:عشقم حالا نمی‌خوای مهمونم کنی (به لباش اشاره کرد)
منم بوسه به لبش زدم ولی تا میخواستم برم لبمو گرفت و مثل معتادا میمکید انگار تشنه لبا بود و تو هم همکاری کردی دیگه نفس کم آوردین از هم جدا شدین
بهزاد:عاشقتم
این وانشات هم داره تموم میشه بعدی کی باشه