خون شیرین فصل دوم پارت سوم
از استرس داشتی میلرزیدی که کوک جلوت ظاهر میشه یه نگاهی بهش میندازی و بعد زانوهاتو بغل میکنی و گریه میکنی
کوک: امیدوارم بچه از من باشع عزیزم
هانا: خفه شو
هانا: تههههههه
ته: ...(جواب نمیده)
میری و بغلش میکنی چرا باهام سرد شدی ؟؟!!!!!داشتی اروم اروم رو قلبش مشت میزدی و گریه میکردی اگه بچه از کوک باشه من نمیزارم اون بچه متولد بشه فقط تو ترکم نکن! پاهات ضعیف میشن و میوفتی و زمین که ته از دیدن گریه کردنت اعصابش خورد میشه و از بیمارستان میره بیرون...پرستارا با دیدن سر و وضعت تورو میبرن به یکی از اتاقا
.....
تهیونگ میره و میشینه کنار دیوار و گریه میکنه
هانا من نمیخوام ترکت کنم... ولیـ...
کوک: ها چیه؟ داری زجر میکشی چون هانا از چنگت درمیاد بیرون؟!
همین زجر رو من هم کشیدممممم میفهمی؟!!!!!
و از گردن تهیونگ میگیره و میچسبونتش به دیوار
کوک: میفهمی؟؟؟؟؟! حالا میفهمی من چی کشیدم؟!!!!!
ته رو ول میکنه و گریه میکنه
کوک: حالا هانا دیگه منو نمیخواد همش هم تقصیر توعه...
که یه پرستار میاد و هردوشون صدا میکنه
میان تو و ازشون تست گرفته میشه
...
ته: هانا کو؟
پرستار: نفس کم آوردن و از هوش رفتن
ته: چیییییییی؟ من چیکااااررررررر کردمممممم...اشک میریخت
پرستار : ٱقای کیم لطفا خونسردیتونو حفظ کنید ما امیدواریم به هوش میان
ته: میتونم ببرمش خونه؟
پرستار : به شرط این که بهش سخت نگیرین و به خوبی باهاش رفتار کنین اون واقعا عاشقتونه
ته: خیلی ممنونم... خیلی ممنونم... چشم حتما
کوک : کی جواب تست رو میدین؟
پرستار : زنگ میزنیم
کوک : هییییی داداش
ته برمیگرده
کوک: بابت همه کارام ازت معذرت میخوام
و میره
....
ته میاد تو اتاق و بغلت میکنه و میره دارو هاتو میگیره و میرین خونه
تو ماشین به هوش میای
هانا: کیم تهیوووونگ
ته: جانم؟! به هوش اومدی؟!... ماشین رو نگه میداره و صورتتو قاب میکنه پیشونیشو میزاره رو پیشونیت
ته: ببخشید ... نباید اینکارارو میکردم... من همیشه باهاتم... میتونی منو ببخشی؟ یه قطره از اشکاش میوفته رو لبت
صورتشو قاب میگیری و بوسش میکنی...هانا: بخشیدمت ولی دگه اینجوری نکن
ته: نه دیگه
دستمو میگیره و به راهمون ادامه میدیم
...
میرسین خونه و تورو بغل میکنه میزاره رو تخت
خودش کنارت میشنه و موهاتو نوازش میکنه
که اون علامتای رو مچ دستش نور میداد و داغ شده بود
ته: هانا مچ دستتو نگاه کن
آره مال تو هم همینطور نور میداد
ولی چرا؟!
....
ادامه پست بعدی ❤
نظر فراموش نشه 😘
کوک: امیدوارم بچه از من باشع عزیزم
هانا: خفه شو
هانا: تههههههه
ته: ...(جواب نمیده)
میری و بغلش میکنی چرا باهام سرد شدی ؟؟!!!!!داشتی اروم اروم رو قلبش مشت میزدی و گریه میکردی اگه بچه از کوک باشه من نمیزارم اون بچه متولد بشه فقط تو ترکم نکن! پاهات ضعیف میشن و میوفتی و زمین که ته از دیدن گریه کردنت اعصابش خورد میشه و از بیمارستان میره بیرون...پرستارا با دیدن سر و وضعت تورو میبرن به یکی از اتاقا
.....
تهیونگ میره و میشینه کنار دیوار و گریه میکنه
هانا من نمیخوام ترکت کنم... ولیـ...
کوک: ها چیه؟ داری زجر میکشی چون هانا از چنگت درمیاد بیرون؟!
همین زجر رو من هم کشیدممممم میفهمی؟!!!!!
و از گردن تهیونگ میگیره و میچسبونتش به دیوار
کوک: میفهمی؟؟؟؟؟! حالا میفهمی من چی کشیدم؟!!!!!
ته رو ول میکنه و گریه میکنه
کوک: حالا هانا دیگه منو نمیخواد همش هم تقصیر توعه...
که یه پرستار میاد و هردوشون صدا میکنه
میان تو و ازشون تست گرفته میشه
...
ته: هانا کو؟
پرستار: نفس کم آوردن و از هوش رفتن
ته: چیییییییی؟ من چیکااااررررررر کردمممممم...اشک میریخت
پرستار : ٱقای کیم لطفا خونسردیتونو حفظ کنید ما امیدواریم به هوش میان
ته: میتونم ببرمش خونه؟
پرستار : به شرط این که بهش سخت نگیرین و به خوبی باهاش رفتار کنین اون واقعا عاشقتونه
ته: خیلی ممنونم... خیلی ممنونم... چشم حتما
کوک : کی جواب تست رو میدین؟
پرستار : زنگ میزنیم
کوک : هییییی داداش
ته برمیگرده
کوک: بابت همه کارام ازت معذرت میخوام
و میره
....
ته میاد تو اتاق و بغلت میکنه و میره دارو هاتو میگیره و میرین خونه
تو ماشین به هوش میای
هانا: کیم تهیوووونگ
ته: جانم؟! به هوش اومدی؟!... ماشین رو نگه میداره و صورتتو قاب میکنه پیشونیشو میزاره رو پیشونیت
ته: ببخشید ... نباید اینکارارو میکردم... من همیشه باهاتم... میتونی منو ببخشی؟ یه قطره از اشکاش میوفته رو لبت
صورتشو قاب میگیری و بوسش میکنی...هانا: بخشیدمت ولی دگه اینجوری نکن
ته: نه دیگه
دستمو میگیره و به راهمون ادامه میدیم
...
میرسین خونه و تورو بغل میکنه میزاره رو تخت
خودش کنارت میشنه و موهاتو نوازش میکنه
که اون علامتای رو مچ دستش نور میداد و داغ شده بود
ته: هانا مچ دستتو نگاه کن
آره مال تو هم همینطور نور میداد
ولی چرا؟!
....
ادامه پست بعدی ❤
نظر فراموش نشه 😘
۸۶.۴k
۲۰ مرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.