وقتی عاشق مدیریت میشی پارت ۱۰
بهم پیام دادن.. کیه یعنی ... برداشتم دیدم
که یون جی پیام داده.. گفته
سلام کوک بهم گفتی که تعریف میکنی که
مامانت چه جوابی بهت داد.. قبول کرده؟
بهش پی ام دادم
سلام یون جی باید ببینمت بهت بگم ... فردا
بعد تعطیل شدن کمپانی تو پارک نزدیک کمپانی باش..
سریع یون جی گفت
نمیشه تو کمپانی بگی
کوک:نه حالا بعد کمپانی تو پارک میگم
یون جی:باش
کوک:شب بخیر یوبو
یون جی:شب بخیر چاگیا
یون جی ویو
سریع از خواب پاشدم آماده شدم رفتم آرایش
کردم ...تاکسی گرفتم رفتم کمپانی.. به منشی سلام کردمو سریع رفتم سمت اتاق کوک
بدون در زدن وارد شدم سلام کردیمو
یون جی:بهم بگو.. بهم بگو
کوک:نه یوبو تو پارک(با کمی ناراحتی)
یون جی:باش... تو گفتی که مامانت دوست
داره پس احتمالا گقته باشه آره(با ذوق
کوک:.....
یون جی:من میرم پایین به کارای شرکت برسم بای
کوک:ها..ب... بای
رفتم بیرون
جونگ کوک ویو
کارای کمپانی تموم شد... همه کارمندا رفتن
به غیر از یون جی... رفتم سمتش و یه بوسه
کوتاه کاشتم رو لبش..
کوک زیر لب:شاید این آخرین بوسه باشه😢
یون جی:کوک چی گفتی
کوک:هی.. هیچی
یون جی:هوفففف.. باش ..بریم پارک دیگه آقا
کوک:بریم
رفتن پارک و نشستن روی صندلی
کوک تو دلش:داشت با ذوق نگام میکرد...
چجوری... بهش بگم ها...
یون جی تو دلش:وا چرا نمیگه ... ای بابا نکنه.... نه یون جی نه بهش فکر نکن
کوک:باید بهم گوش کنی
یون جی :خب بگو
کوک: خب میدونی یون جی.....
کپی ممنوع❌
شرط ۱۴ لایک و ۵ کامنت
که یون جی پیام داده.. گفته
سلام کوک بهم گفتی که تعریف میکنی که
مامانت چه جوابی بهت داد.. قبول کرده؟
بهش پی ام دادم
سلام یون جی باید ببینمت بهت بگم ... فردا
بعد تعطیل شدن کمپانی تو پارک نزدیک کمپانی باش..
سریع یون جی گفت
نمیشه تو کمپانی بگی
کوک:نه حالا بعد کمپانی تو پارک میگم
یون جی:باش
کوک:شب بخیر یوبو
یون جی:شب بخیر چاگیا
یون جی ویو
سریع از خواب پاشدم آماده شدم رفتم آرایش
کردم ...تاکسی گرفتم رفتم کمپانی.. به منشی سلام کردمو سریع رفتم سمت اتاق کوک
بدون در زدن وارد شدم سلام کردیمو
یون جی:بهم بگو.. بهم بگو
کوک:نه یوبو تو پارک(با کمی ناراحتی)
یون جی:باش... تو گفتی که مامانت دوست
داره پس احتمالا گقته باشه آره(با ذوق
کوک:.....
یون جی:من میرم پایین به کارای شرکت برسم بای
کوک:ها..ب... بای
رفتم بیرون
جونگ کوک ویو
کارای کمپانی تموم شد... همه کارمندا رفتن
به غیر از یون جی... رفتم سمتش و یه بوسه
کوتاه کاشتم رو لبش..
کوک زیر لب:شاید این آخرین بوسه باشه😢
یون جی:کوک چی گفتی
کوک:هی.. هیچی
یون جی:هوفففف.. باش ..بریم پارک دیگه آقا
کوک:بریم
رفتن پارک و نشستن روی صندلی
کوک تو دلش:داشت با ذوق نگام میکرد...
چجوری... بهش بگم ها...
یون جی تو دلش:وا چرا نمیگه ... ای بابا نکنه.... نه یون جی نه بهش فکر نکن
کوک:باید بهم گوش کنی
یون جی :خب بگو
کوک: خب میدونی یون جی.....
کپی ممنوع❌
شرط ۱۴ لایک و ۵ کامنت
۱۶.۲k
۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.