لامپ هارا خاموش کردم
لامپ هارا خاموش کردم
پرده را کشیدم
در ها را قفل کردم
و تلفن را در لیوان آب انداختم
سه چهار روزه تمام در رخت خواب ماندم
بهترین قسمتش این بود که بعد از بیدار شدم تنها کسی که به یادم بود پستچی بود که نامه ای از اداره در صندوقِ خانه انداخته بود ."
پرده را کشیدم
در ها را قفل کردم
و تلفن را در لیوان آب انداختم
سه چهار روزه تمام در رخت خواب ماندم
بهترین قسمتش این بود که بعد از بیدار شدم تنها کسی که به یادم بود پستچی بود که نامه ای از اداره در صندوقِ خانه انداخته بود ."
۹۲۹
۰۹ دی ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.