پارت ٨ سانشاین من 🌠🥺💞
پارت ٨ سانشاین من 🌠🥺💞
دکتر :حالشون که خوب هست ولی چون تیر نزدیک به قلبشون بوده باعث فلج شدن دخترتون هست ولی تا یک سه سالی یا چهار سالی خوب میشه فعلا ویلچر میدیم اعصا هم میدیم با هرکدوم راحت بود استفاده کنه
جیهوپ:مرسی میشه ببینمش(بغض
دکتر:اره داره بیهوش نیست بیداره
و جیهوپ رفت تو اتاق
جیهوپ:ات هق هق هق من معذرت میخوام هق هق
ات:یاااا گریه نکن منم گریه ام میگیره ها
جیهوپ:هق من نتونستم به هق هق به عنوان پدر ازت مراقبت هق هق کنم
ات:یاااااا اینطوری حرف نزن تو بهترینتو برام گذاشتی الانم خوشحال باششسسسسس
چه دکتر اومد
دکتر:سلام ات خانم میخاستم یک دقیقه ببینم حال پاتون چطوره
ات:پام؟
که یه تیغ کرد تو پام درد داشت خیلی
دکتر:دردشو حس کردی
ات:اره
که یهو یک تیغ به پای راستم زد
دکتر:حس کردی
ات:نه
دکتر:خب ات خانم شما فلج هستین همون غضیه رو تعریف کرد
ات:اشال نداره کی کارای ترخیصو انجام میدیم(بغص🥺)
و جیهوپ کارای ترخیصو انجام داد رفتیم خونه
جیهوپ:ات من متاسفام افتاد رو زانوش
ات بلندش کرد
ات:دلیلی نداره متاسف باشی پدر خودم خودمو انداختم جلو تا تو تیر نخوری من همه عزیزانم رو از دست دادم نمیخواستم تورو از دست بدم
جیهوپ اتو بغل کرد
جیهوپ:ات دوست دارم
ات:م.. م. منم پدر
جیهوپ:خنده چی میخوری
ات:خداردشکر گفتی پدر داشتم از گشنگی میمردم
جیهوپ:😐😂
ات :پدر اون عصا رو میدی
بهش داد
و غذا خولدن
ات:پدر من برم حمام
جیهوپ:تو که بلد نیستی چجوری حمام کنی من کمکت کنم
ات:نهههه خجالت میکشم
جیهوپ:یااااااا من پدرتما
پوف باشه
جیهوپ لباسای اتو دراورد و گذاشت تو وان
جیهوپ ویو
واییی چه بدن خوش فرمی داشت داشتم تحریک میشدم ولی جلوی خودمو گرفتم
ات:ایییی
جیهوپ:چیشد
ات:پام درد میکنه(گریه
جیهوپ:وایسا یک دقیقه قرصتو بیارم (منحرفا جیهوپ لباس داشت) 🤣
ات:مرسی
قرصو اورد ات بهتر شد و جیهوپ به ات کمک کرد حوله اشو پشوند دورش عصا شم داد
و جیهوپ رفت کمک ات که لباسشو عوض کنه اونم کمکش کرد و
جیهوپ:اتتتت دخترمممم بیا پاییننننننننن
ات:جانم باباااااااا اومدمممممممم
اومد پایین
ات:بعله
جیهوپ:میخاستم یک چیزی بگم
ات:بگو
جیهوپ:بیا بشین
که دیدم جیهوپ دستمو گرفت
جیهوپ:ات
ات:بعله
جیهوپ ویو
میخاستم بهش بگم دوست دارم غرورم اجازه نداد
جیهوپ:بستنی میقولی
ات:اله(کیوت
و بستنی موزی و شکلاتی اورد باهم خوردم
ات:پدر دست درد نکنه
جیهوپ:چرا
ات:کلا
جیهوپ:واییی سانشاینممممم
ات:خجالت
جیهوپ:سانشاینم میگم امروز اعضا یعنی دوستام میخوان بیان برو یک لباس راحتی بپوش بیا پایین
ات:باشه پدر
ات ویو
وقتس جیهوپ دستمو گرفت خیلی خوشحال شدم ولی امیدوارم دوستاشم مثل خودش خوشکل باشن🤣
(نترس ات جان دوستاشو ببینی سکته کردی از جذابیشون🥵)
یک لباس شیک و همچنان راحتی پوشیدم(میزارم)
و میکاپ کرد و با عصا رفتم. پایین و رو مبل نشستم
(صورتشم میزارم)
و در زنگ خورد و درو باز کردن دوستاشم مثل خودش هات بودن
دکتر :حالشون که خوب هست ولی چون تیر نزدیک به قلبشون بوده باعث فلج شدن دخترتون هست ولی تا یک سه سالی یا چهار سالی خوب میشه فعلا ویلچر میدیم اعصا هم میدیم با هرکدوم راحت بود استفاده کنه
جیهوپ:مرسی میشه ببینمش(بغض
دکتر:اره داره بیهوش نیست بیداره
و جیهوپ رفت تو اتاق
جیهوپ:ات هق هق هق من معذرت میخوام هق هق
ات:یاااا گریه نکن منم گریه ام میگیره ها
جیهوپ:هق من نتونستم به هق هق به عنوان پدر ازت مراقبت هق هق کنم
ات:یاااااا اینطوری حرف نزن تو بهترینتو برام گذاشتی الانم خوشحال باششسسسسس
چه دکتر اومد
دکتر:سلام ات خانم میخاستم یک دقیقه ببینم حال پاتون چطوره
ات:پام؟
که یه تیغ کرد تو پام درد داشت خیلی
دکتر:دردشو حس کردی
ات:اره
که یهو یک تیغ به پای راستم زد
دکتر:حس کردی
ات:نه
دکتر:خب ات خانم شما فلج هستین همون غضیه رو تعریف کرد
ات:اشال نداره کی کارای ترخیصو انجام میدیم(بغص🥺)
و جیهوپ کارای ترخیصو انجام داد رفتیم خونه
جیهوپ:ات من متاسفام افتاد رو زانوش
ات بلندش کرد
ات:دلیلی نداره متاسف باشی پدر خودم خودمو انداختم جلو تا تو تیر نخوری من همه عزیزانم رو از دست دادم نمیخواستم تورو از دست بدم
جیهوپ اتو بغل کرد
جیهوپ:ات دوست دارم
ات:م.. م. منم پدر
جیهوپ:خنده چی میخوری
ات:خداردشکر گفتی پدر داشتم از گشنگی میمردم
جیهوپ:😐😂
ات :پدر اون عصا رو میدی
بهش داد
و غذا خولدن
ات:پدر من برم حمام
جیهوپ:تو که بلد نیستی چجوری حمام کنی من کمکت کنم
ات:نهههه خجالت میکشم
جیهوپ:یااااااا من پدرتما
پوف باشه
جیهوپ لباسای اتو دراورد و گذاشت تو وان
جیهوپ ویو
واییی چه بدن خوش فرمی داشت داشتم تحریک میشدم ولی جلوی خودمو گرفتم
ات:ایییی
جیهوپ:چیشد
ات:پام درد میکنه(گریه
جیهوپ:وایسا یک دقیقه قرصتو بیارم (منحرفا جیهوپ لباس داشت) 🤣
ات:مرسی
قرصو اورد ات بهتر شد و جیهوپ به ات کمک کرد حوله اشو پشوند دورش عصا شم داد
و جیهوپ رفت کمک ات که لباسشو عوض کنه اونم کمکش کرد و
جیهوپ:اتتتت دخترمممم بیا پاییننننننننن
ات:جانم باباااااااا اومدمممممممم
اومد پایین
ات:بعله
جیهوپ:میخاستم یک چیزی بگم
ات:بگو
جیهوپ:بیا بشین
که دیدم جیهوپ دستمو گرفت
جیهوپ:ات
ات:بعله
جیهوپ ویو
میخاستم بهش بگم دوست دارم غرورم اجازه نداد
جیهوپ:بستنی میقولی
ات:اله(کیوت
و بستنی موزی و شکلاتی اورد باهم خوردم
ات:پدر دست درد نکنه
جیهوپ:چرا
ات:کلا
جیهوپ:واییی سانشاینممممم
ات:خجالت
جیهوپ:سانشاینم میگم امروز اعضا یعنی دوستام میخوان بیان برو یک لباس راحتی بپوش بیا پایین
ات:باشه پدر
ات ویو
وقتس جیهوپ دستمو گرفت خیلی خوشحال شدم ولی امیدوارم دوستاشم مثل خودش خوشکل باشن🤣
(نترس ات جان دوستاشو ببینی سکته کردی از جذابیشون🥵)
یک لباس شیک و همچنان راحتی پوشیدم(میزارم)
و میکاپ کرد و با عصا رفتم. پایین و رو مبل نشستم
(صورتشم میزارم)
و در زنگ خورد و درو باز کردن دوستاشم مثل خودش هات بودن
۲.۴k
۰۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.