سر گذشت دراکو
فصل ۱ پارت ۳
از زبان ا/ت:
دراکو گفت: برو برای خودت ی دختر دیگه پیدا کن ..این مال منه
و بعد من رو همراه خودش برد من چیزی نگفتم ولی هم خجالتی بودم هم متعجب آخه ما تو این چند سال فقط دوس بودیم نمیدونستم ممکنه اون حسی داشته باشه درسته ک خیلیییییی کراشه ولی خب... از اون کراش ترم داریم... ینی من روش کراشم
رفتیم به سمت جنگل ممنوعه مه و فضای سیاه زیادی اونجا بود و دید رو سخت میکرد کمی بعد دراکو کمرمو ول کرد و یکمی رفت جلو و بعد با صدای گرفته گفت: میخواستی وایسی ببینی چیکار میکنه؟
آروم گفتم: قرار نبود اتفاقی بین من و تئو بیوفه
دراکو: اما احتمالش بود ... جوری رفتار میکنی انگار نمیدونی ازش خوشم میاد
برگشت سمتم
دراکو: میشه توضیح بدی این کارت ینی چی؟ چرا میخوای حرص منو در بیاری؟ از زمانی ک یادمه تو و تئو و ریگولوس خیلی به هم نزدیک بودید درست اما اینم میدونم ک از همون اول تئو نسبت به تو حس خاصی داشت و تو....تو بخاطر مهربونیت باهمه خوبی و این...این منو اذیت میکنه
ا/ت: اما من اسلیترینی هستم درسته مهربونم و عشقم خالصه اما ب این معنا نیست ک نمیتونم از خودم محافظت کنم...دوستم داری اون جدا ولی اینکه اینجوری نگرانمی.. میدونی... برا
دراکو: برات سخته...میدونم ولی لطفا فقط بهم جواب بده تا همه چیز درست و دقیق بشه ...خودت میدونی برای داشتنت هر کاری میکنم ا/ت
بیشتر بهت نزدیک شد در حدی ک فاصلتون به ۵ سانتی متر رسیده بود و اون آروم گفت: هر کاری
از زبان نویسنده:
با رعد و برقی ک زد لحظه ی عاشقانتون خراب شد تو ترسیدی و ی مقدار کمی پریدی ک دراکو دستشو دور کمرت حلقه کرد و تورو به خودش فشار داد و دست دیگشو روی سرت کشید و آروم گفت: تا وقتی پیش منی...از هیچی نترس ا/ت
کمی تو بغلش موندی تا فکر کنی ... درسته دراکو خیلی کراشه اما تو از بچگی حس خاصی به ریگولوس داشتی و فکر میکردی با اون خوشحال تری .... ولی اون هیچ وقت بهت درخواست نداد و هیچ نوع ابراز علاقه ای بهت نداشت بیشتر حواسش درگیر دختر ریونکلاوی مغرور بود و این تو رو آزار میداد ... البته الان ک میدونی دراکو روت کراشه اوضاع کمی فرق کرده
تو افکارت بودی ک دراکو گفت.....
حمایت بشه خانم مالفوی ؟
لایک بیشتر از ۱۵ فالو هم ۲ تا اضافه شه( انفالو نکنید لطفا)
از زبان ا/ت:
دراکو گفت: برو برای خودت ی دختر دیگه پیدا کن ..این مال منه
و بعد من رو همراه خودش برد من چیزی نگفتم ولی هم خجالتی بودم هم متعجب آخه ما تو این چند سال فقط دوس بودیم نمیدونستم ممکنه اون حسی داشته باشه درسته ک خیلیییییی کراشه ولی خب... از اون کراش ترم داریم... ینی من روش کراشم
رفتیم به سمت جنگل ممنوعه مه و فضای سیاه زیادی اونجا بود و دید رو سخت میکرد کمی بعد دراکو کمرمو ول کرد و یکمی رفت جلو و بعد با صدای گرفته گفت: میخواستی وایسی ببینی چیکار میکنه؟
آروم گفتم: قرار نبود اتفاقی بین من و تئو بیوفه
دراکو: اما احتمالش بود ... جوری رفتار میکنی انگار نمیدونی ازش خوشم میاد
برگشت سمتم
دراکو: میشه توضیح بدی این کارت ینی چی؟ چرا میخوای حرص منو در بیاری؟ از زمانی ک یادمه تو و تئو و ریگولوس خیلی به هم نزدیک بودید درست اما اینم میدونم ک از همون اول تئو نسبت به تو حس خاصی داشت و تو....تو بخاطر مهربونیت باهمه خوبی و این...این منو اذیت میکنه
ا/ت: اما من اسلیترینی هستم درسته مهربونم و عشقم خالصه اما ب این معنا نیست ک نمیتونم از خودم محافظت کنم...دوستم داری اون جدا ولی اینکه اینجوری نگرانمی.. میدونی... برا
دراکو: برات سخته...میدونم ولی لطفا فقط بهم جواب بده تا همه چیز درست و دقیق بشه ...خودت میدونی برای داشتنت هر کاری میکنم ا/ت
بیشتر بهت نزدیک شد در حدی ک فاصلتون به ۵ سانتی متر رسیده بود و اون آروم گفت: هر کاری
از زبان نویسنده:
با رعد و برقی ک زد لحظه ی عاشقانتون خراب شد تو ترسیدی و ی مقدار کمی پریدی ک دراکو دستشو دور کمرت حلقه کرد و تورو به خودش فشار داد و دست دیگشو روی سرت کشید و آروم گفت: تا وقتی پیش منی...از هیچی نترس ا/ت
کمی تو بغلش موندی تا فکر کنی ... درسته دراکو خیلی کراشه اما تو از بچگی حس خاصی به ریگولوس داشتی و فکر میکردی با اون خوشحال تری .... ولی اون هیچ وقت بهت درخواست نداد و هیچ نوع ابراز علاقه ای بهت نداشت بیشتر حواسش درگیر دختر ریونکلاوی مغرور بود و این تو رو آزار میداد ... البته الان ک میدونی دراکو روت کراشه اوضاع کمی فرق کرده
تو افکارت بودی ک دراکو گفت.....
حمایت بشه خانم مالفوی ؟
لایک بیشتر از ۱۵ فالو هم ۲ تا اضافه شه( انفالو نکنید لطفا)
۵.۱k
۱۱ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.