فیک دختر کوچولوی من ادامه part8
ات: تو مافیایی؟چرا بهم نگفتی؟من دارم با یه مافیا زندگی میکنم..
ته: هی هی اروم باش(دستاشو میزاره رو شونای ات)
ات: ولم کن(با یکم داد)
ته: چرا شلوغش میکنی..من که قرار نبست بهت اسیب برسونم
ات: چطور میتونم بهت اعتماد کنم؟
ته: ببین معذرت میخوام که از اول بهت نگفتم ولی اگه همون موقع بهت میگفتم قطعا قبول نمیکردی با من زندگی کنی
ات: معلومه…گناه من چیه؟
ته: معلومه که هیچی خواهش میکنم نرو من مافیا باشم یا شرکت دار یا اصلا هر جفتش چه فرقی میکنه؟مگه قبل اینکه بفهمی بهت اسیبی رسوندم؟
ات: خب الان که میدونم چی؟
ته: چه فرقی میکنه بلاخره یه روزی میفهمیدی بعدشم خیلی دیر نفهمیدی تو تازه امروز با من اشنا شدی امروزم فهمیدی پس ببین دیگه مشکلی نیست
ات: چطور مشکلی نیست؟معلومه که هست
ته: مشکلش چیه؟
ات: دارم تو خونه یه خلافکار زندگی میکنم…هر لحظه ممکنه منو بکشی…یا پلیسا بگیرنت
ته: اولا من قرار نیست هیچوقت تورو بکشم و دوما هیچوقت پلیسا منو نگرفتن و نمیگیرن پس نگران نباش…کودک درونت فعاله؟ات: هی بحثو عوض نکن
ته: بحثو عوض نمیکنم تو داری شلوغش میکنیات: من شلوغش میکنم؟ته: دقیقا حالا جواب سوالمو بده…فعاله یا نه؟
ات: من خودم هنوز بچم
ته: اها درسته باشه پس بشین ات ویو
توی تاب نشستم و تهیونگ داشت هلم میدادکه یهو بارون شروع شد وسط زمستونیم طبیعیه که بارون بیاد سکم هوا سرد شد من دامن پوشیده بودم و وقتی تاب تکون میخورد پاهام خیس میشد و باد سرد بهشون میخورد قطعا الان سرما میخورم
ات: تهیونگ من سردمه میشه بیام پایین
ته: با…باشه(تابو نگه میداره) ات: مرسی
ته: خیلی سردته؟ات: نه خیلی فقط یکم ته: ا/ت چرا دامن پوشیدی اخه الان سرما میخوری میخوای کت منو بپوشی ؟ات: نه خوبه
(شرط پارت بعد لایک:5 کامنت:3
ته: هی هی اروم باش(دستاشو میزاره رو شونای ات)
ات: ولم کن(با یکم داد)
ته: چرا شلوغش میکنی..من که قرار نبست بهت اسیب برسونم
ات: چطور میتونم بهت اعتماد کنم؟
ته: ببین معذرت میخوام که از اول بهت نگفتم ولی اگه همون موقع بهت میگفتم قطعا قبول نمیکردی با من زندگی کنی
ات: معلومه…گناه من چیه؟
ته: معلومه که هیچی خواهش میکنم نرو من مافیا باشم یا شرکت دار یا اصلا هر جفتش چه فرقی میکنه؟مگه قبل اینکه بفهمی بهت اسیبی رسوندم؟
ات: خب الان که میدونم چی؟
ته: چه فرقی میکنه بلاخره یه روزی میفهمیدی بعدشم خیلی دیر نفهمیدی تو تازه امروز با من اشنا شدی امروزم فهمیدی پس ببین دیگه مشکلی نیست
ات: چطور مشکلی نیست؟معلومه که هست
ته: مشکلش چیه؟
ات: دارم تو خونه یه خلافکار زندگی میکنم…هر لحظه ممکنه منو بکشی…یا پلیسا بگیرنت
ته: اولا من قرار نیست هیچوقت تورو بکشم و دوما هیچوقت پلیسا منو نگرفتن و نمیگیرن پس نگران نباش…کودک درونت فعاله؟ات: هی بحثو عوض نکن
ته: بحثو عوض نمیکنم تو داری شلوغش میکنیات: من شلوغش میکنم؟ته: دقیقا حالا جواب سوالمو بده…فعاله یا نه؟
ات: من خودم هنوز بچم
ته: اها درسته باشه پس بشین ات ویو
توی تاب نشستم و تهیونگ داشت هلم میدادکه یهو بارون شروع شد وسط زمستونیم طبیعیه که بارون بیاد سکم هوا سرد شد من دامن پوشیده بودم و وقتی تاب تکون میخورد پاهام خیس میشد و باد سرد بهشون میخورد قطعا الان سرما میخورم
ات: تهیونگ من سردمه میشه بیام پایین
ته: با…باشه(تابو نگه میداره) ات: مرسی
ته: خیلی سردته؟ات: نه خیلی فقط یکم ته: ا/ت چرا دامن پوشیدی اخه الان سرما میخوری میخوای کت منو بپوشی ؟ات: نه خوبه
(شرط پارت بعد لایک:5 کامنت:3
۶.۷k
۱۹ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.