فن فیک * زندگی دوباره
پارت 6
*اندر خانه سانو ها
مایکی: رو به قبلم مو او🎤🎵
فویو : روی پلم مو او🎤🎶
مایکی : کاش تو این وضع نبینمت🎧
فویو: بغل اکسم مو🎸
مایکی: جنس جوره جم جمو🍻
فویو : یکمه کم جمبم مو🍸🍺🍷🍹
مایکی :فردا هم جمع می زنیم 👥👤
فویو : جی تو جهنمو 🌋
دراکن : خفه شیددددددددددد😠😠
فویو : چرا تر می زنییییی داشتیم به جا های حساسش می رسیدیممممم 😡
دارکن : الان دقیقا سه ساعت و چهل و پنج دقیق و سی و سه ثانیه است دارید می رقصید و می خونید 😠 خفم کردیدددددد 😬 لال مونی بگیرید دیگه سرم رفتتتت 😬 به خدا نصف این وقت رو کتاب می خوندید علان پروفسور بودید😠😬😡 ( یاد مامانا افتادم😑)
فویو : چقدر دلت پر بود😑
مایکی : تازه امروز کمتر نصیحت کرد😐
فویو : بد بخت بچه ای که این باباش باشه 😒
مایکی : بد بخت خواهر زاده بدبختم😈😈
فویو : 😈😈😈😈😈😈
باجی : باورم نمی شه اینا کلا سه ساعته همو می شناسن 😑
میتسویا : چیفویو مطمئنی که این داداشته😕
چیفویو : راستش ..... نه😑
باجی : حالا اینارو ولش چرا کازوتورا مثل تف چسبیده به زمین 😕
میتسویا: فویو مجبورش کرد کل شهر سوارش بشینه .... بد بخت دوساعت داشت سواری می داد😟 ( مگه خره🐃)
باجی : پس بگو این کیسه خریدا مال کیه😧
چیفویو : از پول کازوتورا سان گرفت و براش کلی چیز میز خرید😦
دراکن : حالا تکونش بدید ببینید زندست 😒
مایکی : کن چین چی داری می خوری؟😕
دراکن : گل گاو زبون🌺(انتظار داشتی بگه الکل🍻)
فویو: * پریدن رو شکم کازوتورا😈
دراکن :* تف کردن کل گل گاوزبون رو مایکی 😲
باجی : * برداشتن فویو از روی کازوتورا 😤
میتسویا و چیفویو : * در حال برسی کازوتورا که زندست یا نه😷
کازوتورا :* در حال جون دادن😱😵😇
مایکی : * پاک کردن گل گاوزبون از صورتش😣
دراکن : الدنگ چرا می پری رو شکمششششش😠😠😠😠😠
فویو : خوب می خواستم ببینم زندست یانه😄
باجی : یه درصد هم زنده بود الان مرده😑
میتسویا : نه هنوز زندست😥
دراکن : خیلی جون سخته که با وجود این هنوز زندست😑
فویو : عجب رسمیهههه
مایکی : رسم زمونهههه
فویو : میرن آدماااا
دراکن : ددددد ببند گاله روووو😠😠😠
فویو : بیا بریم اینا قدر استعداد درخشان مارو نمی دونن😐
مایکی : بیا بریم خونه سانزو برامون بندری می رقصه💅
فویو : رقص میلم بلده 😆
مایکی : نمی دونم حالا ولش یاد می گیره😈
فویو : پس پیش به سوی خانه سانزو و فرا تر از آنننن😈
دراکن : دلم برای سانزو سوخت😧
باجی : می گم .... کازوتورا دوباره بی هوش شد😑
میتسویا : خاک عالم برم براش آب قند بیارم 😦
دراکن : خوب شود اما خونه نیست😥
خب خب خب
هیچی دیگه گفتم از تو خماری در تون بیارم
*اندر خانه سانو ها
مایکی: رو به قبلم مو او🎤🎵
فویو : روی پلم مو او🎤🎶
مایکی : کاش تو این وضع نبینمت🎧
فویو: بغل اکسم مو🎸
مایکی: جنس جوره جم جمو🍻
فویو : یکمه کم جمبم مو🍸🍺🍷🍹
مایکی :فردا هم جمع می زنیم 👥👤
فویو : جی تو جهنمو 🌋
دراکن : خفه شیددددددددددد😠😠
فویو : چرا تر می زنییییی داشتیم به جا های حساسش می رسیدیممممم 😡
دارکن : الان دقیقا سه ساعت و چهل و پنج دقیق و سی و سه ثانیه است دارید می رقصید و می خونید 😠 خفم کردیدددددد 😬 لال مونی بگیرید دیگه سرم رفتتتت 😬 به خدا نصف این وقت رو کتاب می خوندید علان پروفسور بودید😠😬😡 ( یاد مامانا افتادم😑)
فویو : چقدر دلت پر بود😑
مایکی : تازه امروز کمتر نصیحت کرد😐
فویو : بد بخت بچه ای که این باباش باشه 😒
مایکی : بد بخت خواهر زاده بدبختم😈😈
فویو : 😈😈😈😈😈😈
باجی : باورم نمی شه اینا کلا سه ساعته همو می شناسن 😑
میتسویا : چیفویو مطمئنی که این داداشته😕
چیفویو : راستش ..... نه😑
باجی : حالا اینارو ولش چرا کازوتورا مثل تف چسبیده به زمین 😕
میتسویا: فویو مجبورش کرد کل شهر سوارش بشینه .... بد بخت دوساعت داشت سواری می داد😟 ( مگه خره🐃)
باجی : پس بگو این کیسه خریدا مال کیه😧
چیفویو : از پول کازوتورا سان گرفت و براش کلی چیز میز خرید😦
دراکن : حالا تکونش بدید ببینید زندست 😒
مایکی : کن چین چی داری می خوری؟😕
دراکن : گل گاو زبون🌺(انتظار داشتی بگه الکل🍻)
فویو: * پریدن رو شکم کازوتورا😈
دراکن :* تف کردن کل گل گاوزبون رو مایکی 😲
باجی : * برداشتن فویو از روی کازوتورا 😤
میتسویا و چیفویو : * در حال برسی کازوتورا که زندست یا نه😷
کازوتورا :* در حال جون دادن😱😵😇
مایکی : * پاک کردن گل گاوزبون از صورتش😣
دراکن : الدنگ چرا می پری رو شکمششششش😠😠😠😠😠
فویو : خوب می خواستم ببینم زندست یانه😄
باجی : یه درصد هم زنده بود الان مرده😑
میتسویا : نه هنوز زندست😥
دراکن : خیلی جون سخته که با وجود این هنوز زندست😑
فویو : عجب رسمیهههه
مایکی : رسم زمونهههه
فویو : میرن آدماااا
دراکن : ددددد ببند گاله روووو😠😠😠
فویو : بیا بریم اینا قدر استعداد درخشان مارو نمی دونن😐
مایکی : بیا بریم خونه سانزو برامون بندری می رقصه💅
فویو : رقص میلم بلده 😆
مایکی : نمی دونم حالا ولش یاد می گیره😈
فویو : پس پیش به سوی خانه سانزو و فرا تر از آنننن😈
دراکن : دلم برای سانزو سوخت😧
باجی : می گم .... کازوتورا دوباره بی هوش شد😑
میتسویا : خاک عالم برم براش آب قند بیارم 😦
دراکن : خوب شود اما خونه نیست😥
خب خب خب
هیچی دیگه گفتم از تو خماری در تون بیارم
۴.۱k
۱۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.