آرمی دوست داشتنیی فصل دو پارت سه
وقتی اونجوری دیدمش گریم افتاد و شروف کردم باهاش حرف زدن......
هه رایا من... درسته یه ایدلم و خب تو هم ارمی هستی ولی عشق در نگاه اول میدونی یعنی چی؟ من عاشقت شدم وقتی بیدار شی میخوام ازت در خواست کنم امید وارم قبول کنی (قبول نکنه با چاقو میرم سراغش 🔪)
همینجور داشتم باهاش حرف میزدم و گریه میکردم که یهو دستگاه شروع کرد به کار کردن سرمو بالا اوردم ودیدم دستش داره تکون میخوره و چشماشو باز میکنه منم باتعجب بهش نگاه میکردم به خودم اومدم و با داد پرستار رو صدا زدم
-پرستاررررر پرستاررررر (داد)
(علامت پرستارو یادم رفته)
♡بله جناب چیشده؟
-بهوش اومد
♡ چی؟
-برگشت
♡الان میرم دکتر و خبر کنم پرستار با دو رفت و با دکتر برگشت (شتت 😂)
(متاسفانه حافظه کوتاه مدت دارم پس علامت دکتر میشه&این 😂)
دکتر معاینش کرد وگفت
&تبریک میگم رو به بهبودن ولی باید برا در اوردن غده عمل شن خودتونم همین طور
-م... من ولی
&نمی خواین عمل کنین؟
-خب راستش.....
ببخشید دیر شد فردا شاید نزارم و بشه پس فردا شب
تا اون موقع 20 تا کامنتو میتونین با 5 لایک 😉
هه رایا من... درسته یه ایدلم و خب تو هم ارمی هستی ولی عشق در نگاه اول میدونی یعنی چی؟ من عاشقت شدم وقتی بیدار شی میخوام ازت در خواست کنم امید وارم قبول کنی (قبول نکنه با چاقو میرم سراغش 🔪)
همینجور داشتم باهاش حرف میزدم و گریه میکردم که یهو دستگاه شروع کرد به کار کردن سرمو بالا اوردم ودیدم دستش داره تکون میخوره و چشماشو باز میکنه منم باتعجب بهش نگاه میکردم به خودم اومدم و با داد پرستار رو صدا زدم
-پرستاررررر پرستاررررر (داد)
(علامت پرستارو یادم رفته)
♡بله جناب چیشده؟
-بهوش اومد
♡ چی؟
-برگشت
♡الان میرم دکتر و خبر کنم پرستار با دو رفت و با دکتر برگشت (شتت 😂)
(متاسفانه حافظه کوتاه مدت دارم پس علامت دکتر میشه&این 😂)
دکتر معاینش کرد وگفت
&تبریک میگم رو به بهبودن ولی باید برا در اوردن غده عمل شن خودتونم همین طور
-م... من ولی
&نمی خواین عمل کنین؟
-خب راستش.....
ببخشید دیر شد فردا شاید نزارم و بشه پس فردا شب
تا اون موقع 20 تا کامنتو میتونین با 5 لایک 😉
۳.۶k
۱۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.