زندگی مخفی پارت پنجاه شش بخش دوم
(استایل آخر هاناعه گفتم بدونید)
رفت توی اتاق و برگشت بیرون
تهیونگ:جیمین یه سوال تو میدونی بین اون و لیسا چی گذشته
اون اصلا نمیخواد لیسا رو ببینه و نمیدونم چرا
جیمین:نه نمیدونم
هوسوک از توی اتاق میاد بیرون و با دست صورتشو میماله:سلام اومدید ؟
اهیون:سلام اوپا آره چطوری راستی قرار بود یکی بیاد
اون اومد
هانا از پشت در اتاق جین اومد بیرون
هانا: سورپرایز
جین:وای دونسنگم بالاخره اومدددد
اهیون:چییی
جیسو:خب هانا خواهر جینه
شباهت فامیلی رو ندیدی؟
اهیون:شما توی این خونه کلی کیم دارید اونوقت میگه شباهت اسمییی
هانا از بغل جین اومد بیرون
هانا:سلام کیم هانا هستم ۲۵ esfj
و شما ؟؟
اهیون:اوه های جانگ اهیون هستم ۱۹ intp
تازه عضو شدم البته اگه یکسال و خورده ای تازه وارد حساب بشه
همه زدن زیر خنده
هوسوک رفت از پشت پست سر هانا رو بغل کرد
هوسوک:خب توی این مدت چیکار کردی
چشمای اهیون از توی حدقه زده بود بیرون داشت میمرد از فضولی
یونگی در گوشش گفت: خب هوسوک و هانا باهمن
جیمین از اون یکی گوشش زمزمه کرد:اینجا فقط جیسو و جین و تو و یونا سینگلید
اهیون یه پس گردنی زد به جیمین و جیمین گفت:خب راست میگم دیگه
جین:خبب الان هانا کجا میخوابه
منو جیسو که توی یه اتاقیم
جیسو:خب هانا تو بیا جای جین پیش من
جین تو برو توی اتاق هوسوک
اهیون:الان من کجا بخوابم
جیسو:وایسا
خب
تهکوک توی اتاق تهیونگ
جیمین و رزی تو یه اتاق
یونگی و یونا تو اتاق یونگی
اهیون و من تو به اتاق
هوسوک تو اتاق خودش تنهایی
و جین هم توی اتاق من میخوابید
درست گفتم
اهیون:نه جین اوپا توی اتاق خودش میخوابید
که سر این دعوا مون شد اون شب که چرا هوسوک اوپا و جین اوپا توی اتاقی تک نفره میخوابن
جیسو:وای راست میگی اون شب
......فلش بک....چهار روز پیش...
جیسو:شب خوش
جین:شب بخ....
یونگی:یه سوال چرا
جین و هوسوک توی اتاق های تک نفره میخوابن
جیسو:عه راست میگی
چرا
جین دست پاچه جواب داد:خب من بزرگترین فرد گروهم
و هوسوک هم هکر
دیگه
جیسو همون لحظه یه چیزی از روی میز برداشت و سمت جین پرت کرد
جین تا دید کنترله جا خالی داد که کنترل خورد به سر هوسوک
افتاد زمین
جیسو: دیدید
نباید واسه اوما گروه قلدری کنید
هوسوک:نونا غلط کردم
مغز خر خوردم
ببخشید
جین هیونگ تو بیا توی اتاق من بخواب
جین:....
.................
ادامه دارد......
رفت توی اتاق و برگشت بیرون
تهیونگ:جیمین یه سوال تو میدونی بین اون و لیسا چی گذشته
اون اصلا نمیخواد لیسا رو ببینه و نمیدونم چرا
جیمین:نه نمیدونم
هوسوک از توی اتاق میاد بیرون و با دست صورتشو میماله:سلام اومدید ؟
اهیون:سلام اوپا آره چطوری راستی قرار بود یکی بیاد
اون اومد
هانا از پشت در اتاق جین اومد بیرون
هانا: سورپرایز
جین:وای دونسنگم بالاخره اومدددد
اهیون:چییی
جیسو:خب هانا خواهر جینه
شباهت فامیلی رو ندیدی؟
اهیون:شما توی این خونه کلی کیم دارید اونوقت میگه شباهت اسمییی
هانا از بغل جین اومد بیرون
هانا:سلام کیم هانا هستم ۲۵ esfj
و شما ؟؟
اهیون:اوه های جانگ اهیون هستم ۱۹ intp
تازه عضو شدم البته اگه یکسال و خورده ای تازه وارد حساب بشه
همه زدن زیر خنده
هوسوک رفت از پشت پست سر هانا رو بغل کرد
هوسوک:خب توی این مدت چیکار کردی
چشمای اهیون از توی حدقه زده بود بیرون داشت میمرد از فضولی
یونگی در گوشش گفت: خب هوسوک و هانا باهمن
جیمین از اون یکی گوشش زمزمه کرد:اینجا فقط جیسو و جین و تو و یونا سینگلید
اهیون یه پس گردنی زد به جیمین و جیمین گفت:خب راست میگم دیگه
جین:خبب الان هانا کجا میخوابه
منو جیسو که توی یه اتاقیم
جیسو:خب هانا تو بیا جای جین پیش من
جین تو برو توی اتاق هوسوک
اهیون:الان من کجا بخوابم
جیسو:وایسا
خب
تهکوک توی اتاق تهیونگ
جیمین و رزی تو یه اتاق
یونگی و یونا تو اتاق یونگی
اهیون و من تو به اتاق
هوسوک تو اتاق خودش تنهایی
و جین هم توی اتاق من میخوابید
درست گفتم
اهیون:نه جین اوپا توی اتاق خودش میخوابید
که سر این دعوا مون شد اون شب که چرا هوسوک اوپا و جین اوپا توی اتاقی تک نفره میخوابن
جیسو:وای راست میگی اون شب
......فلش بک....چهار روز پیش...
جیسو:شب خوش
جین:شب بخ....
یونگی:یه سوال چرا
جین و هوسوک توی اتاق های تک نفره میخوابن
جیسو:عه راست میگی
چرا
جین دست پاچه جواب داد:خب من بزرگترین فرد گروهم
و هوسوک هم هکر
دیگه
جیسو همون لحظه یه چیزی از روی میز برداشت و سمت جین پرت کرد
جین تا دید کنترله جا خالی داد که کنترل خورد به سر هوسوک
افتاد زمین
جیسو: دیدید
نباید واسه اوما گروه قلدری کنید
هوسوک:نونا غلط کردم
مغز خر خوردم
ببخشید
جین هیونگ تو بیا توی اتاق من بخواب
جین:....
.................
ادامه دارد......
۶.۲k
۰۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.