فیک کوک ♡رز های خونین♡ پارت۱
از زبان لیونسو
زندگیم همیشه یکنواخت بوده...ولی من خودمو به این جایگاه یعنی رئیس مافیا رسونده ام تا فقط انتقام برادرمو از اون جئون حرومزاده بگیرم
کار راحتی نیست چون اونم یه رئیس مافیا هس فقط دنبال ی فرصتم که بتونم گیرش بیارم
اجوما (خدمتکار) صبحونه رو حاضر کرده بود مثل همیشه استایل مشکیمو زدم و روتینمو انجام دادم و رفتم سر صبحانه
یکی از دوستام که اسمش کیم تهیونگه هم با من زندگی میکنه چون پدر مادرشو توی بچگی از دست داد
رفتم و پیش تهیونگ نشستم
ته: صبحت بخیر ملکه ی عمارت
لیونسو:دوباره فازت چیه قاطی کردی؟....امروز ماموریت داریم میدونی که
ته: مجبوری بزنی تو ذوقم؟ همیشه همینجوری رفتار میکنی اره میدونم
لیونسو: لوس....
مشغول خوردن پنکیکام شدم
که یدفعه....
چطوره؟ شرط پارت بعد ۵ لایک ۳ کامنت♡
زندگیم همیشه یکنواخت بوده...ولی من خودمو به این جایگاه یعنی رئیس مافیا رسونده ام تا فقط انتقام برادرمو از اون جئون حرومزاده بگیرم
کار راحتی نیست چون اونم یه رئیس مافیا هس فقط دنبال ی فرصتم که بتونم گیرش بیارم
اجوما (خدمتکار) صبحونه رو حاضر کرده بود مثل همیشه استایل مشکیمو زدم و روتینمو انجام دادم و رفتم سر صبحانه
یکی از دوستام که اسمش کیم تهیونگه هم با من زندگی میکنه چون پدر مادرشو توی بچگی از دست داد
رفتم و پیش تهیونگ نشستم
ته: صبحت بخیر ملکه ی عمارت
لیونسو:دوباره فازت چیه قاطی کردی؟....امروز ماموریت داریم میدونی که
ته: مجبوری بزنی تو ذوقم؟ همیشه همینجوری رفتار میکنی اره میدونم
لیونسو: لوس....
مشغول خوردن پنکیکام شدم
که یدفعه....
چطوره؟ شرط پارت بعد ۵ لایک ۳ کامنت♡
۲۶.۸k
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.