طلسم شده پارت (۶)
توی اتاقم بودم و داشتم اتفاق های امروز رو مرور میکردم که یه نفر در زد
خانم کیم: خانم شام حاضره بیایید پایین
(علامت ا/ت _ علامت جیمین €)
_ باشه الان میام
خودم رو جمع جور کردم و رفتم پایین همه خدمتکارا داشتن غذا می آوردن و روی میز میچیدن
€میخوای همونجا وایسی نگا کنی بیا دیگه
_اومدم
رفتم سمت میز رو صندلی رورب ه روی جیمیمن نشستم توی بشقابم رو نگا کردم ماهی سرخ شده و مخالفات بود
یادمه از بچگی از غذاهای دریایی متنفر بودم €می خوای فقط نگاش کنی
_خودتو به اون را نزن بگو برای چی منو آوردی اینجا
€ خب مثل اینکه بیشتر از این نمیتونم طولش بدم خب ببین ما هممون از یه ریشه ایم پدر بزرگ ما مافیا بوده ،یه مافیای کار بلد و پیرامون توی یه شرط بندی سنگین باختن و خانواده ی ما اینجوری ار هم پاشید و باهم دشمن شدن پدر و مادر توام سر این قضیه کشته شدن و توام رفتی به یتیم خونه
_خب که چی این قضیه نفرت انگیز و خودمم میدونم پدر من داشت سعی میکرد حلش کنه ولی برادراش ......شماها .....گوش نکردید و هم پدرم و هم مادرمو کشتید (با داد)
€ اصلا گوش میدی بزار حرفمو تموم کنم آره میدونم میدونم ولی گذشته ها گذشته یه ذره فک کن منم میخوام درستش کنم میخوام خانوادمون رو دوباره بسازم برای همین تورو آوردم تا یه خواهشی ازت بکنم
_ خواهش؟
(بچه ها میدونم این دفعه خیلی کم بود ولی شاید پارت بعد رو همین امشب بزارم)
خانم کیم: خانم شام حاضره بیایید پایین
(علامت ا/ت _ علامت جیمین €)
_ باشه الان میام
خودم رو جمع جور کردم و رفتم پایین همه خدمتکارا داشتن غذا می آوردن و روی میز میچیدن
€میخوای همونجا وایسی نگا کنی بیا دیگه
_اومدم
رفتم سمت میز رو صندلی رورب ه روی جیمیمن نشستم توی بشقابم رو نگا کردم ماهی سرخ شده و مخالفات بود
یادمه از بچگی از غذاهای دریایی متنفر بودم €می خوای فقط نگاش کنی
_خودتو به اون را نزن بگو برای چی منو آوردی اینجا
€ خب مثل اینکه بیشتر از این نمیتونم طولش بدم خب ببین ما هممون از یه ریشه ایم پدر بزرگ ما مافیا بوده ،یه مافیای کار بلد و پیرامون توی یه شرط بندی سنگین باختن و خانواده ی ما اینجوری ار هم پاشید و باهم دشمن شدن پدر و مادر توام سر این قضیه کشته شدن و توام رفتی به یتیم خونه
_خب که چی این قضیه نفرت انگیز و خودمم میدونم پدر من داشت سعی میکرد حلش کنه ولی برادراش ......شماها .....گوش نکردید و هم پدرم و هم مادرمو کشتید (با داد)
€ اصلا گوش میدی بزار حرفمو تموم کنم آره میدونم میدونم ولی گذشته ها گذشته یه ذره فک کن منم میخوام درستش کنم میخوام خانوادمون رو دوباره بسازم برای همین تورو آوردم تا یه خواهشی ازت بکنم
_ خواهش؟
(بچه ها میدونم این دفعه خیلی کم بود ولی شاید پارت بعد رو همین امشب بزارم)
۷.۴k
۱۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.