Escape love Continue Part. 2
+ باز اینا دکترر بودنشون گل کرد باشه چشم مواظب خودم هستم
جیمین: اههه سرم درد می کنه کوکا ببین تب دارم؟
کوک دستشو رو سر جیمین گذاشت و بعد روی سر خودش گذاشت
کوک:نه صبر کن من الان میام
کوک سمت اشپز خونه رفت و بعد با یک جعبه قرص امد
یک قرص در اورد و داد جیمین
کوک: لاوم پاشو اینو بخور
+ عق لاوم گمشین عاشقای کیوت (خودش نمیدونه چی میگه😂😂تعریف میکنه یا فوحش 😂)
کوک: نگو که خودت با دکتر لی از این کارا نمی کنی
+ کییییییییی؟؟؟ چیییی؟ نه اصلا
جیمین: برو خودتو سیاه کن دختر ما که میبنیم چجوری سره و سفید میشی وقتی چیزی میگه بهت
با این حرفشون گونه ها سرخ شد اره راستش یکم بهش حس داشتم
کوک: الهی ابجی مون لپاش سرخ شد
کوسن رو برداشتمو سمتش چرت کردم
+کوفت گمشین منحرفای خر
هر دوتا شون بهم می خندیدن
بعد نیم ساعت خندیدن پاشدم
+خب پسرا من وقت دارم میرم
کوک: برا مریض جدیدته
+ اره
جیمین: هه مین قرصاتو از اتاقت برداری باشه؟
+ باشه برداشتم
کوک: شب زود بیای
جیمین: اره کلید هم با خودت ببر
+باش مواظب خودتون باشید
کوک: بای
جیمین: بای
از خونه امدم بیرون و سمت ماشین رفتم در ماشینو باز کردم نشستم توی ماشین
ماشینو روشن کردمو سمت بیمارستان حرکت کردم
(یک ساعت بعد)
بعد یک ساعت روندن تا بیمارستان بالاخره رسیدم کیفمو برداشتمو از ماشین پیاده شدم
سمت اسانسور رفتمو اسانسور و زدم
بالاخره به دفتر رسیدم در اتاقمو باز کردمو کیفمو روی میزم گذاشتمو سمت چوب رخطی رفتمو لباس مخصوص بیمارستان رو پوشیدم
سمت میرم رفتمو برگه های ترخیص چند تا از مریض ها رو امضا کردم
برگه ها رو با گوشیم برداشتم از اتاقم امد بیرون سمت سالنو رفتم
جانسو : سلام هه مین
هه مین: سلام جانسو
جانسو: برگه های روی میزنه رو دیدی؟
هه مین: اره اوردمش فقط هنوز اون پوشه وضعیت مریضا رو نگاه نکردم
جانسو: اشکالی نداره فقط امروز بخونشون چون باید امروز بعضی ها رو چک کنی
هه مین: اوکی ساعت تا ده دقیقه دیگه یک مریض دارم بهش وقت دادم ان بزار بیان تو
جانسو : خیالت راحت
هه مین: فعلا
سمت اتاقم رفتمو روی صندلی نشستم و پوشه رو باز کردم تا موقعی که مریض میاد بخونمشون
« ده دقیقه بعد»
صدای در امد
+بفرمایید
با باز شدن در برگه ها رو گذاشتم توی پوشه و سرمو بالا گرفتم
و با دوتا مرد موجه شدم
بمانید در خماری 😁
اگر دوست دارین یک پارت دیگه امشب بزار نظر بدین😘
دوستون دارم💜💜
جیمین: اههه سرم درد می کنه کوکا ببین تب دارم؟
کوک دستشو رو سر جیمین گذاشت و بعد روی سر خودش گذاشت
کوک:نه صبر کن من الان میام
کوک سمت اشپز خونه رفت و بعد با یک جعبه قرص امد
یک قرص در اورد و داد جیمین
کوک: لاوم پاشو اینو بخور
+ عق لاوم گمشین عاشقای کیوت (خودش نمیدونه چی میگه😂😂تعریف میکنه یا فوحش 😂)
کوک: نگو که خودت با دکتر لی از این کارا نمی کنی
+ کییییییییی؟؟؟ چیییی؟ نه اصلا
جیمین: برو خودتو سیاه کن دختر ما که میبنیم چجوری سره و سفید میشی وقتی چیزی میگه بهت
با این حرفشون گونه ها سرخ شد اره راستش یکم بهش حس داشتم
کوک: الهی ابجی مون لپاش سرخ شد
کوسن رو برداشتمو سمتش چرت کردم
+کوفت گمشین منحرفای خر
هر دوتا شون بهم می خندیدن
بعد نیم ساعت خندیدن پاشدم
+خب پسرا من وقت دارم میرم
کوک: برا مریض جدیدته
+ اره
جیمین: هه مین قرصاتو از اتاقت برداری باشه؟
+ باشه برداشتم
کوک: شب زود بیای
جیمین: اره کلید هم با خودت ببر
+باش مواظب خودتون باشید
کوک: بای
جیمین: بای
از خونه امدم بیرون و سمت ماشین رفتم در ماشینو باز کردم نشستم توی ماشین
ماشینو روشن کردمو سمت بیمارستان حرکت کردم
(یک ساعت بعد)
بعد یک ساعت روندن تا بیمارستان بالاخره رسیدم کیفمو برداشتمو از ماشین پیاده شدم
سمت اسانسور رفتمو اسانسور و زدم
بالاخره به دفتر رسیدم در اتاقمو باز کردمو کیفمو روی میزم گذاشتمو سمت چوب رخطی رفتمو لباس مخصوص بیمارستان رو پوشیدم
سمت میرم رفتمو برگه های ترخیص چند تا از مریض ها رو امضا کردم
برگه ها رو با گوشیم برداشتم از اتاقم امد بیرون سمت سالنو رفتم
جانسو : سلام هه مین
هه مین: سلام جانسو
جانسو: برگه های روی میزنه رو دیدی؟
هه مین: اره اوردمش فقط هنوز اون پوشه وضعیت مریضا رو نگاه نکردم
جانسو: اشکالی نداره فقط امروز بخونشون چون باید امروز بعضی ها رو چک کنی
هه مین: اوکی ساعت تا ده دقیقه دیگه یک مریض دارم بهش وقت دادم ان بزار بیان تو
جانسو : خیالت راحت
هه مین: فعلا
سمت اتاقم رفتمو روی صندلی نشستم و پوشه رو باز کردم تا موقعی که مریض میاد بخونمشون
« ده دقیقه بعد»
صدای در امد
+بفرمایید
با باز شدن در برگه ها رو گذاشتم توی پوشه و سرمو بالا گرفتم
و با دوتا مرد موجه شدم
بمانید در خماری 😁
اگر دوست دارین یک پارت دیگه امشب بزار نظر بدین😘
دوستون دارم💜💜
۲۰.۹k
۱۳ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.