پارت۱۲
ویو ادمین
یونگی جیمین پشدن رفت تو راه پله
~خب بگو یونگی چیکار داشتی؟
+میگم من خب یه نفرو دوست دارم
~میخوای بهم بگی کیه؟
+اوهوم، اون....اون....توعی
بعدش تو چشای جیمین نگا کرد
+ببین اروم باش الان برام مهم نیست چی میگی فقط خوب فکر کن بعد جواب بده..
ویو جیمین
نه باورم نمیشد
الان... الان چیکار کنم
وای خداروشکر زنگ خورد
~خب... من باید برم کلاس
ویو یونگی
رفتم سر کلاس ولی دیدم جیمین دیگه بهم نگا نمیکنه
+جیمین ساعت چنده
~عه... نمیدونم از کوک بپرس
☆مگه ساعت نداری؟
~عه اره دارم
+وایسا الان چیشد خواست منو بپیچونه یا محلم نده.....
یونگی جیمین پشدن رفت تو راه پله
~خب بگو یونگی چیکار داشتی؟
+میگم من خب یه نفرو دوست دارم
~میخوای بهم بگی کیه؟
+اوهوم، اون....اون....توعی
بعدش تو چشای جیمین نگا کرد
+ببین اروم باش الان برام مهم نیست چی میگی فقط خوب فکر کن بعد جواب بده..
ویو جیمین
نه باورم نمیشد
الان... الان چیکار کنم
وای خداروشکر زنگ خورد
~خب... من باید برم کلاس
ویو یونگی
رفتم سر کلاس ولی دیدم جیمین دیگه بهم نگا نمیکنه
+جیمین ساعت چنده
~عه... نمیدونم از کوک بپرس
☆مگه ساعت نداری؟
~عه اره دارم
+وایسا الان چیشد خواست منو بپیچونه یا محلم نده.....
۱۳.۳k
۰۷ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.