پارت ۵ ازدواج اجباری
پارت ۵ ازدواج اجباری
( علامت بابابزرگ بگ )
( علامت مادربزرگ مگ )
بگ. گفتم امروز بیایی درمورد به ازدواج حرف بزنیم
_ اوو گفتیم ازدواج من میخوام یه چیزی بگم
بگ. بگو دخترم
_ من قرار با کاوان ازدواج کنم گفتم به کل خانواده بگم
پدرت. یعنی چی با اون میخوای ازدواج کنی
_ خوب منو کاوان خیلی وقته تو رابطه هستیم و سال بعد که به سن قانونی میرسیم قرار. ازدواج کنیم
بگ. ولی تو باید با شوگا ازدواج کنی
× وایستا ببینم چرا پای منو میندازین وست من اصلا از این خوشم نمیاد
_ انگار من عاشق چشمو ابروتم
مگ. ما رسم داریم که دخترعمو و پسر عمو ازدواج کنن اونم باهم
× چرا باید این رسم مسخره رو قبول کنم
پدرش. پسرم اروم
مادرش. خیلی خوب میشه ولی این دوتا همو دوست ندارن
پدرت. تو قرار نیست با کاوان ازدواج کنی
_ هر کاری دوست داشته باشم انجام میدم
مادرت. دخترم بسه
بگ. بقیه هم به حرف ما گوش کردن
_ اها منظورت جولیاست که جولیا هم با اجبار ازدواج کردن بعدشم وکیل شد طلاق گرفت
بعد مینو که با خواست خودش بود چون با هاکان داخل رابطه بودن ( جولیا و مینو خترم عموشن و هاکان هم پسر عموشه)
پدرت. درست حرف بزن
_درست حرف بزنم که یه عمر زندگیم نابودشه
× من کامل با ا/ت موافقم و اصل قبول نمیکنم
بگ. من که میدونم با اون رابطه نداری
_ درسته نه رابطه داریم نه ازدواج میکنیم و بهترین دوستمه و قرار نیست شوگا شوهرم بشه
مگ. دخترم یکم فکر کن چون حتمی
_ شوگا ازم خیلی بزرگتره ۱۲ سال ازم بزرگتر
× اره این ازم ۱۲ سال کوچیکتر
مگ. سن عدد عشق مهمه
_ جالبیش اینجا هم دیگه رو دوست نداریم.خنده.
& نظرتون چیه یکم اروم باشین
پدرت. این ا/ت اخر منو سکته میده
مادرت. مثل خودته لجبازه
پدرش. میشه شام بیارین مردم از گرسنگی
مادرش. دودقیقه دندون رو جیگر بزار
ویو ا/ت
شام خوردیم و رفتیم خونه ساعت 9 بود منم رفتم اتاقم و لباسامو عوض کردم حالم قشنگ گرفته بود رفتم پایین داخل آشپزخونه تا یه قهوه بخورم که شوگا امد تو آشپزخونه
شرط پارت بعد
۱۷ :« لایک ❤️
( علامت بابابزرگ بگ )
( علامت مادربزرگ مگ )
بگ. گفتم امروز بیایی درمورد به ازدواج حرف بزنیم
_ اوو گفتیم ازدواج من میخوام یه چیزی بگم
بگ. بگو دخترم
_ من قرار با کاوان ازدواج کنم گفتم به کل خانواده بگم
پدرت. یعنی چی با اون میخوای ازدواج کنی
_ خوب منو کاوان خیلی وقته تو رابطه هستیم و سال بعد که به سن قانونی میرسیم قرار. ازدواج کنیم
بگ. ولی تو باید با شوگا ازدواج کنی
× وایستا ببینم چرا پای منو میندازین وست من اصلا از این خوشم نمیاد
_ انگار من عاشق چشمو ابروتم
مگ. ما رسم داریم که دخترعمو و پسر عمو ازدواج کنن اونم باهم
× چرا باید این رسم مسخره رو قبول کنم
پدرش. پسرم اروم
مادرش. خیلی خوب میشه ولی این دوتا همو دوست ندارن
پدرت. تو قرار نیست با کاوان ازدواج کنی
_ هر کاری دوست داشته باشم انجام میدم
مادرت. دخترم بسه
بگ. بقیه هم به حرف ما گوش کردن
_ اها منظورت جولیاست که جولیا هم با اجبار ازدواج کردن بعدشم وکیل شد طلاق گرفت
بعد مینو که با خواست خودش بود چون با هاکان داخل رابطه بودن ( جولیا و مینو خترم عموشن و هاکان هم پسر عموشه)
پدرت. درست حرف بزن
_درست حرف بزنم که یه عمر زندگیم نابودشه
× من کامل با ا/ت موافقم و اصل قبول نمیکنم
بگ. من که میدونم با اون رابطه نداری
_ درسته نه رابطه داریم نه ازدواج میکنیم و بهترین دوستمه و قرار نیست شوگا شوهرم بشه
مگ. دخترم یکم فکر کن چون حتمی
_ شوگا ازم خیلی بزرگتره ۱۲ سال ازم بزرگتر
× اره این ازم ۱۲ سال کوچیکتر
مگ. سن عدد عشق مهمه
_ جالبیش اینجا هم دیگه رو دوست نداریم.خنده.
& نظرتون چیه یکم اروم باشین
پدرت. این ا/ت اخر منو سکته میده
مادرت. مثل خودته لجبازه
پدرش. میشه شام بیارین مردم از گرسنگی
مادرش. دودقیقه دندون رو جیگر بزار
ویو ا/ت
شام خوردیم و رفتیم خونه ساعت 9 بود منم رفتم اتاقم و لباسامو عوض کردم حالم قشنگ گرفته بود رفتم پایین داخل آشپزخونه تا یه قهوه بخورم که شوگا امد تو آشپزخونه
شرط پارت بعد
۱۷ :« لایک ❤️
۱۱.۶k
۱۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.