𝒊 𝒍𝒐𝒗𝒆 𝒚𝒐𝒖 𝒃𝒂𝒃𝒚 𝒃𝒐𝒚 𝒑𝒂𝒓𝒕 6
گوشیمو از کنارم برداشتم تا ببینم کی پیام داده
تهیونگ:22 تماس تلفنی.؟
تهیونگ:کی میتونه باشه
تهیونگ:جئون لی هیون؟؟ اینجا هم ول نمیکنه دختره عوضی....چییی همون که جونگکوک بخاطرش تیر خورددد
سرم رو از دستم با شدت زیادی کندم و به سرعت خودمو به سمت خونش رسوندم
خون رو دستم جاری شده بود با سرعت به سمت بیرون از بیمارستان میدوییدم
چند ساعت بعد....
زنگ خونه٬٬
لی هیون:کیه؟
تهیونگ:باز کن
لی هیون :شما؟
تهیونگ : کیم تهیونگ هستم
لی هیون : عه بفرمایید
تهیونگ: با چه جرعت رفتی همه جا خبر رو پخش کردی؟
لی هیون:چ... چی؟
دستم رو روی گلوش گذاشتم که تا مرز خفگی رفت
لی هیون: هقق چی شده مگه
تهیونگ:جونگکوک تیر خورده بفهم بچ
لی هیون: چی.....
از آشپز خونه یه چاقو برداشتم و به سمتش رفتم
لی هیون:نههه
تهیونگ:دست خودم نبود که چاقو تو سینش خورد
لی هیون:ه... چ... را
تهیونگ:من چیکار... کردم
لی هیون:ک.... کمک هقق
تهیونگ:نه...
به سرعت اونجا رو ترک کردم ولی دلم نمیومد ولش کنم به حال خودش پس رو کمرم کولش کردم و با دست خونی به سمت همون بیمارستان دوییدم
تهیونگ: ب... ببخشید
لی هیون: م... من... کاری... کردم.. که... ن.. نباید... میکردم...
تهیونگ:آره...
رسیدیم-
تهیونگ:دکتر کو
پرستار:دکتر اتاق عمله
تهیونگ:یکی رو بیارینن
پرستار :بیارینش اینجا
گذاشتمش روتخت ولی دختره حقش بود...
تا پارت بعد بای شرط پارت بعد 10 لایک 1 فالوور و 20 کامنت باشه
تهیونگ:22 تماس تلفنی.؟
تهیونگ:کی میتونه باشه
تهیونگ:جئون لی هیون؟؟ اینجا هم ول نمیکنه دختره عوضی....چییی همون که جونگکوک بخاطرش تیر خورددد
سرم رو از دستم با شدت زیادی کندم و به سرعت خودمو به سمت خونش رسوندم
خون رو دستم جاری شده بود با سرعت به سمت بیرون از بیمارستان میدوییدم
چند ساعت بعد....
زنگ خونه٬٬
لی هیون:کیه؟
تهیونگ:باز کن
لی هیون :شما؟
تهیونگ : کیم تهیونگ هستم
لی هیون : عه بفرمایید
تهیونگ: با چه جرعت رفتی همه جا خبر رو پخش کردی؟
لی هیون:چ... چی؟
دستم رو روی گلوش گذاشتم که تا مرز خفگی رفت
لی هیون: هقق چی شده مگه
تهیونگ:جونگکوک تیر خورده بفهم بچ
لی هیون: چی.....
از آشپز خونه یه چاقو برداشتم و به سمتش رفتم
لی هیون:نههه
تهیونگ:دست خودم نبود که چاقو تو سینش خورد
لی هیون:ه... چ... را
تهیونگ:من چیکار... کردم
لی هیون:ک.... کمک هقق
تهیونگ:نه...
به سرعت اونجا رو ترک کردم ولی دلم نمیومد ولش کنم به حال خودش پس رو کمرم کولش کردم و با دست خونی به سمت همون بیمارستان دوییدم
تهیونگ: ب... ببخشید
لی هیون: م... من... کاری... کردم.. که... ن.. نباید... میکردم...
تهیونگ:آره...
رسیدیم-
تهیونگ:دکتر کو
پرستار:دکتر اتاق عمله
تهیونگ:یکی رو بیارینن
پرستار :بیارینش اینجا
گذاشتمش روتخت ولی دختره حقش بود...
تا پارت بعد بای شرط پارت بعد 10 لایک 1 فالوور و 20 کامنت باشه
۲۰.۱k
۱۱ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.