عشق خوناشامی من پارت ۱۶
عشق خوناشامی من پارت ۱۶
ویو ا/ت:
که یکدفعه در با شدت باز شد که دیدم یه مرد که انگار خیلی مست بود اومد داخل و به سمتم میومد منم که خیلی ترسیده بودم عقب عقب میرفتم که خوردم به دیوار خواستم از کنار فرار کنم که بهم رسید و دست هاش رو اطرافم گذاشت حالا دیگه هیچ راهی برای فرار کردن نداشتم انقدر ترسیده بودم که زبونم بند اومده بود ولی تونستم جیغ بزنم برای همین تا تونستم جیغ زدم
ویو جونگکوک:
خیلی وقت بود که ا/ت رفته بود این میرا هم که خمش خودش رو می چسبوند به من حالم ازش به هم میخوره پس این ا/ت کجاس یه ربع هست که میومده دیگه نتونستم منتظر بمونم بلند شدم و رفتم آدرس سرویس دستشویی رو پرسیدم که گفتن طبقه بالاس منم از پله ها بالا رفتم و رفتم سمت سرویس بهداشتی که یه صدا های جیغ میومد دقت که کردم صدای جیغ ا/ت بود
ویو ا/ت: همینطور داشتم جیغ میزدم که اون مرده اومد جلو و میخواست ب..بو..سد..م از ترس چشم هام رو بستم و گریه میکردم که حس کردم مرده نیستش چشمام رو که باز کردم دیدم جونگکوک داره مرده رو در حد مرگ میزنه منم رفتم سمتش و اونو از مرده جدا کردم
ولی خیلی عصبانی بود اینو میشد از چشماش فهمید منم خیلی ترسیده بود یکمی ازش فاصله گرفتم که محکم دستم رو گرفت و دنبال خودش میکشوند دستم داشت خورد میشد ولی اون اصلا توجهی نداشت از بار رفتیم بیرون رفتیم سمت ماشین در ماشین رو باز کرد منو انداخت تو ماشین و در رو محکم بست خودش هم رفت پشت فرمون نشست و شروع کرد به رانندگی کردن خیلی تند رانندگی میکرد
ا/ت: جونگکوک تروخدا یکم آروم تر برو(گریه)
جونگکوک: سکوت همراه با خشم
ا/ت: جونگکوک ترو خدا
ولی اون بازم جواب نداد
وقتی رسیدیم عمارت ماشین رو پارک کرد اومد در سمت من رو باز کرد دستم رو محکم گرفت و دوباره پشت سر خودش کشوند و بردم داخل اتاق خودش و ....
ادامه دارد
حمایت
ویو ا/ت:
که یکدفعه در با شدت باز شد که دیدم یه مرد که انگار خیلی مست بود اومد داخل و به سمتم میومد منم که خیلی ترسیده بودم عقب عقب میرفتم که خوردم به دیوار خواستم از کنار فرار کنم که بهم رسید و دست هاش رو اطرافم گذاشت حالا دیگه هیچ راهی برای فرار کردن نداشتم انقدر ترسیده بودم که زبونم بند اومده بود ولی تونستم جیغ بزنم برای همین تا تونستم جیغ زدم
ویو جونگکوک:
خیلی وقت بود که ا/ت رفته بود این میرا هم که خمش خودش رو می چسبوند به من حالم ازش به هم میخوره پس این ا/ت کجاس یه ربع هست که میومده دیگه نتونستم منتظر بمونم بلند شدم و رفتم آدرس سرویس دستشویی رو پرسیدم که گفتن طبقه بالاس منم از پله ها بالا رفتم و رفتم سمت سرویس بهداشتی که یه صدا های جیغ میومد دقت که کردم صدای جیغ ا/ت بود
ویو ا/ت: همینطور داشتم جیغ میزدم که اون مرده اومد جلو و میخواست ب..بو..سد..م از ترس چشم هام رو بستم و گریه میکردم که حس کردم مرده نیستش چشمام رو که باز کردم دیدم جونگکوک داره مرده رو در حد مرگ میزنه منم رفتم سمتش و اونو از مرده جدا کردم
ولی خیلی عصبانی بود اینو میشد از چشماش فهمید منم خیلی ترسیده بود یکمی ازش فاصله گرفتم که محکم دستم رو گرفت و دنبال خودش میکشوند دستم داشت خورد میشد ولی اون اصلا توجهی نداشت از بار رفتیم بیرون رفتیم سمت ماشین در ماشین رو باز کرد منو انداخت تو ماشین و در رو محکم بست خودش هم رفت پشت فرمون نشست و شروع کرد به رانندگی کردن خیلی تند رانندگی میکرد
ا/ت: جونگکوک تروخدا یکم آروم تر برو(گریه)
جونگکوک: سکوت همراه با خشم
ا/ت: جونگکوک ترو خدا
ولی اون بازم جواب نداد
وقتی رسیدیم عمارت ماشین رو پارک کرد اومد در سمت من رو باز کرد دستم رو محکم گرفت و دوباره پشت سر خودش کشوند و بردم داخل اتاق خودش و ....
ادامه دارد
حمایت
۹.۹k
۲۲ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.