p22
p22
ویو رایا
لباسم رو عوض کردمو رفتم بیرون ، موهامو از جلوی صورتم کنار زده بودم
رفتم پیش بقیه
رایا : بازی بعدی چیه؟
همه بهش زل زده بودن
رایا : چیه؟ خوشگل ندیدین؟ جوابمو بدین!
پسر : ق...قایم موشک تو جنگل
سوجون تموم مدت به چشم رایا خیره شده بود...
مجری : خیلی خب بچه ها ، الان ساعت شیش و نیمه ساعت هفت بازی شروع میشه وقتی زنگ بازی خورده شد همه باید برن و تو جنگل قایم بشن بعد باید بقیه رو پیدا کنن هرکی بیشترین آدم رو پیدا کنه برنده ی بازیه راستی مدت زمان بازی ۴ ساعته یعنی تا ۱۱ شب ، پس وسایل مورد نیازتون رو با خودتون ببرید
این خیلی راحت بود
سوجون به طرف رایا میاد
سوجون : هی، حالت بهتره؟...
رایا : چرا باید بد باشه؟
سوجون :آخه....سوآ و بقیه....
رایا : همشون به چپم
۳۰ مین بعد
زنگ بازی میخوره
مجری : خیلی خب بازیکن ها 1...2...3 شروع کنید
ویو رایا
همه دویدیم طرف جنگل هرکی یجا قایم میشد
منم چون قبلاً به دوری تو جنگل زده بودم یه سنگ بزرگ رو میشناختم که توش خالی بود و حالت غار داشت پس دست سوجونو گرفتمو شروع کردم به دویدن
سوجون : رایا کجا میری؟
رایا : بجایی رو میشناسم ، زود باش
بعد ۱ مین رسیدیم
کوله پشتیمو از رو شونم آوردم پایین
رایا : خیلی خب ، ۴۵ دیقه اینجا استراحت میکنیم
سوجون : ولی اینجوری همه گرفته میشن و چیزی برا ما نمیمونه
رایا : با توجه به شناختی که از بچه های کلاس دارم ، همشون الان احتمالا خیلی ترسیدن و تا ۱ ساعت ، ۱ ساعت و نیمه دیگه بیرون نمیان و اینکه جای بعضیاشونم با توجه به شناختی که ازشون دارم میدونم...
سوجون : منظورت چیه؟
رایا : منظورم اینه که مثلاً سوآ و تهون یه جای ساده و نزدیک به نور کمپ رو انتخاب کردن پس اونجا دنبالشون میگردیم
سوجون : واقعا میخوای سوال ببازه؟...
رایا : ......
آره!...
_
اس ۲ ، ۳ ، ۴ لباس رایا
ویو رایا
لباسم رو عوض کردمو رفتم بیرون ، موهامو از جلوی صورتم کنار زده بودم
رفتم پیش بقیه
رایا : بازی بعدی چیه؟
همه بهش زل زده بودن
رایا : چیه؟ خوشگل ندیدین؟ جوابمو بدین!
پسر : ق...قایم موشک تو جنگل
سوجون تموم مدت به چشم رایا خیره شده بود...
مجری : خیلی خب بچه ها ، الان ساعت شیش و نیمه ساعت هفت بازی شروع میشه وقتی زنگ بازی خورده شد همه باید برن و تو جنگل قایم بشن بعد باید بقیه رو پیدا کنن هرکی بیشترین آدم رو پیدا کنه برنده ی بازیه راستی مدت زمان بازی ۴ ساعته یعنی تا ۱۱ شب ، پس وسایل مورد نیازتون رو با خودتون ببرید
این خیلی راحت بود
سوجون به طرف رایا میاد
سوجون : هی، حالت بهتره؟...
رایا : چرا باید بد باشه؟
سوجون :آخه....سوآ و بقیه....
رایا : همشون به چپم
۳۰ مین بعد
زنگ بازی میخوره
مجری : خیلی خب بازیکن ها 1...2...3 شروع کنید
ویو رایا
همه دویدیم طرف جنگل هرکی یجا قایم میشد
منم چون قبلاً به دوری تو جنگل زده بودم یه سنگ بزرگ رو میشناختم که توش خالی بود و حالت غار داشت پس دست سوجونو گرفتمو شروع کردم به دویدن
سوجون : رایا کجا میری؟
رایا : بجایی رو میشناسم ، زود باش
بعد ۱ مین رسیدیم
کوله پشتیمو از رو شونم آوردم پایین
رایا : خیلی خب ، ۴۵ دیقه اینجا استراحت میکنیم
سوجون : ولی اینجوری همه گرفته میشن و چیزی برا ما نمیمونه
رایا : با توجه به شناختی که از بچه های کلاس دارم ، همشون الان احتمالا خیلی ترسیدن و تا ۱ ساعت ، ۱ ساعت و نیمه دیگه بیرون نمیان و اینکه جای بعضیاشونم با توجه به شناختی که ازشون دارم میدونم...
سوجون : منظورت چیه؟
رایا : منظورم اینه که مثلاً سوآ و تهون یه جای ساده و نزدیک به نور کمپ رو انتخاب کردن پس اونجا دنبالشون میگردیم
سوجون : واقعا میخوای سوال ببازه؟...
رایا : ......
آره!...
_
اس ۲ ، ۳ ، ۴ لباس رایا
۲.۸k
۳۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.