عاشق پسر عموم شدم پارت8
رفیم طرف میز جونگکوک اون پسر ها
همین که به میز رسیدیم همه بر گشتن طرف ما کوک داشت با اخم نگام میکرد یا خدا این باز چشه با حرف تهیونگ نگاهمو ازش گرفتم
تهیونگ: بچه ها ایشون رو که میشناسید جئون ا.ت همراه امشب من هستن
+سلام
همه پسراباهم گفتن(اوووو)
جیمین:تهیونگ چیکار میکنی که همیشه زیبا ترینا اطرافتن
تهیونگ:من تاحالا فرد زیبا تر از ا.ت اطرافم ندیدم
نامجون: درسته ایشون خانم زیبایی هستن
یونگی : بسه بچه ها دارید معذبش میکنید
خانم جئون من مین یونگی هستم خوش بختم (دست دادن)
+همچنین و لطفا ا.ت صدام کنید
جین: منم کیم سوکجین هستم(دست دادن) +خوشبختم
نامجون: کیم نامجون هستم(دست دادن)
جیهوپ: (دست دادن)جانگ جیهوپ هستم هوپی صدام کن
+بله ...خوشبختم
جیمین: پارک جیمین هستم جیمین صدام کن (روی دست ا.ت رو بوسید)
+البته موسیو جیمین(لبخند رضایت مندی) جیمین:کوک چرا تاحالا دختر عوی زیبا تو با ما اشنا نکرده بودی
_اون خیلی وقت پی...(ا.ت حرفشو قطع کرد)
+راستش فرانسه بودم
تهیونگ: واقعا چرا؟
+برا ادامه تحصیل
رو کردم طرف جونگ کوک و اون دختر جونگکوک با اخم نگاه میکرد گفتم
+موسیو کوک نمیخوای معرفی کنی
_البته(نیشخند) دوست دخترم میا
میا:سلام ا.ت میه هستم (با ادا و جلف گفت اینو)
+خوشبختم(دست دادن)
میا:زیاد به حرف این پسرا گوش نکن زیبا تر از توم اینجا هست(با جلف بازی اشاره کرد به خودش)
+(خنده و بعد نیشخند)البته البته
پسرا پوکر به میا نگاه میکردن
تهیونگ: فک کنم ا.ت نباید به حرف تو توجه کنه چون من دختری زیبا تر از ا.ت توی این جمع نمیبینم
میا:(حرصی نگاه میکرد) ددی به تهیونگ بگووو
_اه میا دس بردار
+(ا.ت رفت سمت گوش تهیونگ و زمزمه کرد) عوق ددی ؟؟ چندشم شد(خنده)
تهیونگ : (خنده)(درگوش ا.ت گفت)
موافقم +(خنده)
جیمین: هی چرا در گوشی حرف میزنید به ماهم بگید بخندیم
تهیونگ: (دستشو دور کمر ا.ت تند تر کرد و به خودش چسپوند)چیزی نیست بین خودمون بود
جیمین: ای شیطونا(خنده)
ا.ت و تهیونگ : (خنده)
(کوک تمام مدت داشت با عصبانیت و اخم نگام میکرد واین از چشمم پنهون نموند پس بیشتر به حرف زدن و خندیدن در گوش تهیونگ ادامه دادم) صدای اهنگ بیشتر شد و زوج ها برای رقص باهم میرفتن که تهیونگ دستشو به طرفم دراز کرد تهیون:این مادام زیبا مایلن با من برقصن
+(خنده)باکمال میل موسیو جزاب(اقای جزاب)
تهیونگ:(خنده)
باتهیونگ رفتیم برای رقص دستشو دور کمرم حلقه کرده بود وداشتیم میرقصیدیم که طولی نکشید کوک و میا هم اومدن
نگاه های سنگینی روی خودم حس میکردم دیدم کوک داره با چشمای قرمز نگام میکنه متوجه شدم تهیونگ دستش رو داشت از کمرم پایین تر میاورد
همین که به میز رسیدیم همه بر گشتن طرف ما کوک داشت با اخم نگام میکرد یا خدا این باز چشه با حرف تهیونگ نگاهمو ازش گرفتم
تهیونگ: بچه ها ایشون رو که میشناسید جئون ا.ت همراه امشب من هستن
+سلام
همه پسراباهم گفتن(اوووو)
جیمین:تهیونگ چیکار میکنی که همیشه زیبا ترینا اطرافتن
تهیونگ:من تاحالا فرد زیبا تر از ا.ت اطرافم ندیدم
نامجون: درسته ایشون خانم زیبایی هستن
یونگی : بسه بچه ها دارید معذبش میکنید
خانم جئون من مین یونگی هستم خوش بختم (دست دادن)
+همچنین و لطفا ا.ت صدام کنید
جین: منم کیم سوکجین هستم(دست دادن) +خوشبختم
نامجون: کیم نامجون هستم(دست دادن)
جیهوپ: (دست دادن)جانگ جیهوپ هستم هوپی صدام کن
+بله ...خوشبختم
جیمین: پارک جیمین هستم جیمین صدام کن (روی دست ا.ت رو بوسید)
+البته موسیو جیمین(لبخند رضایت مندی) جیمین:کوک چرا تاحالا دختر عوی زیبا تو با ما اشنا نکرده بودی
_اون خیلی وقت پی...(ا.ت حرفشو قطع کرد)
+راستش فرانسه بودم
تهیونگ: واقعا چرا؟
+برا ادامه تحصیل
رو کردم طرف جونگ کوک و اون دختر جونگکوک با اخم نگاه میکرد گفتم
+موسیو کوک نمیخوای معرفی کنی
_البته(نیشخند) دوست دخترم میا
میا:سلام ا.ت میه هستم (با ادا و جلف گفت اینو)
+خوشبختم(دست دادن)
میا:زیاد به حرف این پسرا گوش نکن زیبا تر از توم اینجا هست(با جلف بازی اشاره کرد به خودش)
+(خنده و بعد نیشخند)البته البته
پسرا پوکر به میا نگاه میکردن
تهیونگ: فک کنم ا.ت نباید به حرف تو توجه کنه چون من دختری زیبا تر از ا.ت توی این جمع نمیبینم
میا:(حرصی نگاه میکرد) ددی به تهیونگ بگووو
_اه میا دس بردار
+(ا.ت رفت سمت گوش تهیونگ و زمزمه کرد) عوق ددی ؟؟ چندشم شد(خنده)
تهیونگ : (خنده)(درگوش ا.ت گفت)
موافقم +(خنده)
جیمین: هی چرا در گوشی حرف میزنید به ماهم بگید بخندیم
تهیونگ: (دستشو دور کمر ا.ت تند تر کرد و به خودش چسپوند)چیزی نیست بین خودمون بود
جیمین: ای شیطونا(خنده)
ا.ت و تهیونگ : (خنده)
(کوک تمام مدت داشت با عصبانیت و اخم نگام میکرد واین از چشمم پنهون نموند پس بیشتر به حرف زدن و خندیدن در گوش تهیونگ ادامه دادم) صدای اهنگ بیشتر شد و زوج ها برای رقص باهم میرفتن که تهیونگ دستشو به طرفم دراز کرد تهیون:این مادام زیبا مایلن با من برقصن
+(خنده)باکمال میل موسیو جزاب(اقای جزاب)
تهیونگ:(خنده)
باتهیونگ رفتیم برای رقص دستشو دور کمرم حلقه کرده بود وداشتیم میرقصیدیم که طولی نکشید کوک و میا هم اومدن
نگاه های سنگینی روی خودم حس میکردم دیدم کوک داره با چشمای قرمز نگام میکنه متوجه شدم تهیونگ دستش رو داشت از کمرم پایین تر میاورد
۳۹.۴k
۲۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.