عشقی که بهم دادی
"part 11"
_آره مامانت درست میگه...میدونستی منم مشکل قلبی دارم؟
÷تو چرا؟
_نمیدونم...امروز هم اومدم که دکتر ببینه حالم چطوره
که با این پسر کوچولو حرف زدم
خیلی بامزه بود و این وو مزاحم همش برام زنگ میزد
به ساعتم نگاه کردم و گفتم
_بچه جون من دیرم شده باید برم
÷باشه بابایی
لپشو کشیدم
_راستی اتاقت کجاست؟...بیا تا اتاقت بریم
گفت اتاقش کجای بیمارستانه و بردمش اتاقش و مطمئن شدم که حالش خوبه و اومدم طبقه پایین که این وو رو دیدم
!قربان...چرا گوشیتونو جواب نمیدین...دکتر حدودا ۳۵ دقیقه ست که منتظره
_حالا که چیزی نشده...یه ملاقات داشتم که خیلی به این مورد می ارزید
در زدم و رفتم تو اتاق
_سلام
=سلام جناب کیم خوش اومدید(لبخند)
دستشو سمتم دراز کرد و دست دادیم
ولی صبرکن
این همون پسره نیست که داشت کنار ا.ت راه میرفت؟!!!
چرا خودشه
*از زبان جونگکوک
یهو حالت صورتش عوض شد و یه جوری نگام میکرد که انگار کشی رو کشتم
ازش نوار قلب گرفتم و گفتم
=آقای کیم خوشبختانه وضعیت قلبتون متعادله
_که اینطور
اصلا دلیل که رفتاراشو نمیفهمیدم
_ولی من احساس درد توی قفسه سینه م دارم
ابرو مو انداختم بالا و گفتم
=کجا دقیقا؟
_اینجا
جاشو نشونم داد که گوشی پزشکی رو گذاشتم و ضربانشو چک کردم...معمولی بود
=خیر آقای کیم قلبتون هیچ مشکلی نداره الان...ضربان کاملا طبیعیه و موقع ضربان صدای غیر عادی ای از دریچه ها شنیده نمیشه
یهو از جاش محکم بلند شد و رو به روم وایستاد
_ولی آقای لی(رئیس بیمارستان) گفته بود تو بهترین پزشک و جراح قلب تو این بیمارستانی...ولی بعید میدونم باشی
=ایشون لطف دارن...ولی مشکل چیه؟
_تو خیلی جوونی و احتمالا باید برم پیش یکی دیگه که کارشو بلد باشه
=جناب کیم...شما پیش هر پزشک قلب دیگه ای برین همین حرفیو میزنه که من به شما گفتم
داشتم باهاش حرف میزدم که یهو در اتاق باز شد
+جونگکوکااااااا
*از زبان تهیونگ
+جونگکوکااااااا....تو عروسک جی هون رو.....
وای خدا...دوباره ا.ت
چرا هرجا من هستم اینم هست؟!
که یهو یه پسر بچه از پشت سرش در اومد و پرید بغلم
÷بابا خوشتیپه
این که همون پسر بچه ست
بعد از بغل من در اومد و رو به پزشک جئون گفت
÷بابا کوکی...چرا بابا خوشتیپه پیش توعه
*از زبان جونگکوک
جلوی جی هون زانو زدم و گفتم
=جی هون...تو نباید به هرکسی که میبینی بگی بابا
سر جی هون رو ناز کردم و بلند شدم که دیدم ا.ت و آقای کیم بهم خیره شدن
=ا.ت...بنظرم جی هون رو ببری که استراحت کنی بهتره
...
=ا.ت؟!!!!
+آها باشه...جی هون...بیا بریم
_آره مامانت درست میگه...میدونستی منم مشکل قلبی دارم؟
÷تو چرا؟
_نمیدونم...امروز هم اومدم که دکتر ببینه حالم چطوره
که با این پسر کوچولو حرف زدم
خیلی بامزه بود و این وو مزاحم همش برام زنگ میزد
به ساعتم نگاه کردم و گفتم
_بچه جون من دیرم شده باید برم
÷باشه بابایی
لپشو کشیدم
_راستی اتاقت کجاست؟...بیا تا اتاقت بریم
گفت اتاقش کجای بیمارستانه و بردمش اتاقش و مطمئن شدم که حالش خوبه و اومدم طبقه پایین که این وو رو دیدم
!قربان...چرا گوشیتونو جواب نمیدین...دکتر حدودا ۳۵ دقیقه ست که منتظره
_حالا که چیزی نشده...یه ملاقات داشتم که خیلی به این مورد می ارزید
در زدم و رفتم تو اتاق
_سلام
=سلام جناب کیم خوش اومدید(لبخند)
دستشو سمتم دراز کرد و دست دادیم
ولی صبرکن
این همون پسره نیست که داشت کنار ا.ت راه میرفت؟!!!
چرا خودشه
*از زبان جونگکوک
یهو حالت صورتش عوض شد و یه جوری نگام میکرد که انگار کشی رو کشتم
ازش نوار قلب گرفتم و گفتم
=آقای کیم خوشبختانه وضعیت قلبتون متعادله
_که اینطور
اصلا دلیل که رفتاراشو نمیفهمیدم
_ولی من احساس درد توی قفسه سینه م دارم
ابرو مو انداختم بالا و گفتم
=کجا دقیقا؟
_اینجا
جاشو نشونم داد که گوشی پزشکی رو گذاشتم و ضربانشو چک کردم...معمولی بود
=خیر آقای کیم قلبتون هیچ مشکلی نداره الان...ضربان کاملا طبیعیه و موقع ضربان صدای غیر عادی ای از دریچه ها شنیده نمیشه
یهو از جاش محکم بلند شد و رو به روم وایستاد
_ولی آقای لی(رئیس بیمارستان) گفته بود تو بهترین پزشک و جراح قلب تو این بیمارستانی...ولی بعید میدونم باشی
=ایشون لطف دارن...ولی مشکل چیه؟
_تو خیلی جوونی و احتمالا باید برم پیش یکی دیگه که کارشو بلد باشه
=جناب کیم...شما پیش هر پزشک قلب دیگه ای برین همین حرفیو میزنه که من به شما گفتم
داشتم باهاش حرف میزدم که یهو در اتاق باز شد
+جونگکوکااااااا
*از زبان تهیونگ
+جونگکوکااااااا....تو عروسک جی هون رو.....
وای خدا...دوباره ا.ت
چرا هرجا من هستم اینم هست؟!
که یهو یه پسر بچه از پشت سرش در اومد و پرید بغلم
÷بابا خوشتیپه
این که همون پسر بچه ست
بعد از بغل من در اومد و رو به پزشک جئون گفت
÷بابا کوکی...چرا بابا خوشتیپه پیش توعه
*از زبان جونگکوک
جلوی جی هون زانو زدم و گفتم
=جی هون...تو نباید به هرکسی که میبینی بگی بابا
سر جی هون رو ناز کردم و بلند شدم که دیدم ا.ت و آقای کیم بهم خیره شدن
=ا.ت...بنظرم جی هون رو ببری که استراحت کنی بهتره
...
=ا.ت؟!!!!
+آها باشه...جی هون...بیا بریم
۳.۳k
۱۳ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.