پارت ۳۷ : آدم باش
پارت ۳۷ : آدم باش
مافیا~
_ آتسوشییییی
£ بله دازای سان
_ حوصلم سر رفت
£ چیکار میتونم بکنم؟
_ یه کاری بکن
£ شرمنده اخلاق ورزشیتم داداشم کمرم درد میکنه
_ خب آتسوشی چیکار کنم الان
£ برو کفتر هوا کن چمدونم 😑
_ بیشور
£ اصلا چرا به آکوتاگاوا نمیگی یه کاری بکنه برات؟
_ بابا اون خنگه هنوزم دارم فشار میخورم چرا زیر دست چویا شدی
£ فشار نخور * آقا اینجا دازایم رفیق شیش آتسوشیه *
_ چسببب خیلی تاثیر گذار بود
£ ایح ایح ایح نمکدون * دازای رو پای آتسو ولو شده *
£ پیش پیش مجنون دازای سان بیا بیرون
÷ قیمه قیمه میکنمت جینکو
£ اوهو دیشب که زدی مثل سگ کردیم بیبیت بودم صبح که شد خرت از پل گذشت جینکو شدم؟
÷ قرمز شد
_ راست میگه خاک تو سرت ریغوی اوسکول
÷ عهههه دازای سان
_ زهر مار برو بیرون میخوام با دستیار آیندم تنهایی حرف بزنم
÷ اشکش در اومد
£ چقدر نامردیاااا
_ همینی که هست میخواست آدم باشه
£ بنده خدا به خاطر تو آدم نمیشه
_ واسه چی؟
£ آخه میترسه تنها بمونی * عجب تیکه ی سمی ای انداخت *
_ یکم طول کشید که بگیره چی شده
+ خدایی سنگین بود آفرین الحق که دستیار خودمی
£ قابل نداشت 🗿🚬
£ میگم یه نخ سیگار دارید؟
_ آر__
+ انداختن یه سیگار براش
£ ناموسا دمت گرم
+ داوشمی
£ * بوس فرستاد *
+ آتسو
£ هوم؟
+ فندکککک
£ ها راست میگیا بده
_ نخیرم من میدم بیهههه
£ دمت گرم
+ آکوتا کو
_ رفت
£ نرفت تو انداختیش بیرون
+ خاااک تو سرت
_ تو که انقدر دوسش داری میخوای دستیارمون عوض کنیم؟
+ عمرا
_ وایسا یه زنگ موری سان بزنم
♧ موشی موش دازای چخبره؟
_ هیچی موری سان میخواستم یه درخواستی بکنم
♧ جانم بگو چیشده؟
_ میگم میشه تا یه مدت آتسو دستیار من باشه؟
♧ خب چویا چی
_ آکوتا میدیدم بهش
♧ اوکیه
+ چی چی اوکی مگه آتسوشی ماسته که بری مغازه بخریش بیاریش
♧ چویا کون فقط برای یه مدت کوتاه
+ عمرا
♧ اگه یه پتروس بدم بهت چی؟
+ فقط برای یه مدت ها
£ دستت درد نکنه چویا ارزش پتروس از من بیشتره ها؟
£ موری سان من از این به بعد کلا دستیار دازایم
♧ اوکیه * قطع کرد که بره پیش فوکو *
_ یس دمت گرم
+ چراااااا
£ تو برو پتروست بخور
+ نهههه بابا گرفتم با هم بخوریم
£ من میدی پتروس میگیری؟
+ نه خدایی
£ اوکی مشکلی نیست ولی یه حرفی به موری سان زدیم نمیشه زد زیرش یکم گذشت بهش میگیم
+ من بدون تو نمیتونممم
_ به دستیار من چپکی نگاه نکنا
+ بیا برو تو کوچهههه
_ آکووووتاااااگاااوااا * نعره زد *
÷ بله؟
_ از این به بعد برای یه مدتی دستیار چویایی
÷ واسه چییییی
£ چون چویا جاااااان منو با پتروس عوض کرد
÷ خب حتما همون قدر ارزش داشتی
£ عه؟ خب اوکی از این به بعد برو دختر همسایه بکن
÷ نه غلط کردم ببخشید
£ غلط نکن برو دختر همسایه بکن
÷ عزیزممممم
£ برو به دختر همسایه بگو
_ بخدا که خیلی خنگی آکو
+ واقعا که ببر به این نازی با دختر همسایه آخه؟ خاااااک
÷ بابا مگه همسایه اصلا دختر دارهههه
£ خفه شو گمشو اصلا از جلو چشام خفه شو
+ آره راست میگه من کار دارم جمع کن بریم * چویا و آکو رفتن *
_ آتسوشیییی
£ ها
_ بیا بریم بار
£ آخرین بار که باهات جایی اومدم تا یه ماه پام تو گچ بود
_ خب باشه تو برون
£ با این کمرم؟
_ اوکی اصلا بریم شهر بازی آخرین باری که رفتی کی بود؟
£ اینا ول کن گل میخوای؟
+ چیییییی تو گل میکشیی
£ نه بابا گل چیه؟اصلا من کیم؟
+ همین الان گفتی
£ ببین من آخرین باری که به گل دست زدم باغبون با بیل و کلنگ زد تو سرم
+ خب باشه * دوباره رفت *
_ دمت گرم اگه من بودم نمیتونستم جمع کنم اصلا دلم نمیاد به چویا دروغ بگم خیلی تغییر کردی قبلا همیشه راست میگفتی مهربون بودی ماموریت قتل نمی رفتی حتی به سیگار دستم نمیزدی چه برسه به گل
£ اون آتسوشی مرده البته نمرد کشته شده * خالی کرد دود سیگارش تو صورت دازای *
_ خفه شدم . نکش دیگه بابا یه بسته کشیدی
£ عه واقعا؟
_ آره . اگه میخوای بمیری من نمی زارم میدونی چرا چون دنیا رو بدون تو و چویا و آکو نمیتونم تصور کنم خیلی سخته
£ همه مون یه روز می میریم نمیتونی جلوی سرنوشت رو بگیری
_ اما میتونی تغییرش بدی
£ راست میگی اوکی حالا حالا ها نمیرم
_ خوبه حالا بیا بریم شهر بازی ای پارکی باری چیزی
£ اوکی فقط صبر کن یه مسکن بخورم بریم
_ اوکیه
پایان _ مرسی لایک میکنی
مافیا~
_ آتسوشییییی
£ بله دازای سان
_ حوصلم سر رفت
£ چیکار میتونم بکنم؟
_ یه کاری بکن
£ شرمنده اخلاق ورزشیتم داداشم کمرم درد میکنه
_ خب آتسوشی چیکار کنم الان
£ برو کفتر هوا کن چمدونم 😑
_ بیشور
£ اصلا چرا به آکوتاگاوا نمیگی یه کاری بکنه برات؟
_ بابا اون خنگه هنوزم دارم فشار میخورم چرا زیر دست چویا شدی
£ فشار نخور * آقا اینجا دازایم رفیق شیش آتسوشیه *
_ چسببب خیلی تاثیر گذار بود
£ ایح ایح ایح نمکدون * دازای رو پای آتسو ولو شده *
£ پیش پیش مجنون دازای سان بیا بیرون
÷ قیمه قیمه میکنمت جینکو
£ اوهو دیشب که زدی مثل سگ کردیم بیبیت بودم صبح که شد خرت از پل گذشت جینکو شدم؟
÷ قرمز شد
_ راست میگه خاک تو سرت ریغوی اوسکول
÷ عهههه دازای سان
_ زهر مار برو بیرون میخوام با دستیار آیندم تنهایی حرف بزنم
÷ اشکش در اومد
£ چقدر نامردیاااا
_ همینی که هست میخواست آدم باشه
£ بنده خدا به خاطر تو آدم نمیشه
_ واسه چی؟
£ آخه میترسه تنها بمونی * عجب تیکه ی سمی ای انداخت *
_ یکم طول کشید که بگیره چی شده
+ خدایی سنگین بود آفرین الحق که دستیار خودمی
£ قابل نداشت 🗿🚬
£ میگم یه نخ سیگار دارید؟
_ آر__
+ انداختن یه سیگار براش
£ ناموسا دمت گرم
+ داوشمی
£ * بوس فرستاد *
+ آتسو
£ هوم؟
+ فندکککک
£ ها راست میگیا بده
_ نخیرم من میدم بیهههه
£ دمت گرم
+ آکوتا کو
_ رفت
£ نرفت تو انداختیش بیرون
+ خاااک تو سرت
_ تو که انقدر دوسش داری میخوای دستیارمون عوض کنیم؟
+ عمرا
_ وایسا یه زنگ موری سان بزنم
♧ موشی موش دازای چخبره؟
_ هیچی موری سان میخواستم یه درخواستی بکنم
♧ جانم بگو چیشده؟
_ میگم میشه تا یه مدت آتسو دستیار من باشه؟
♧ خب چویا چی
_ آکوتا میدیدم بهش
♧ اوکیه
+ چی چی اوکی مگه آتسوشی ماسته که بری مغازه بخریش بیاریش
♧ چویا کون فقط برای یه مدت کوتاه
+ عمرا
♧ اگه یه پتروس بدم بهت چی؟
+ فقط برای یه مدت ها
£ دستت درد نکنه چویا ارزش پتروس از من بیشتره ها؟
£ موری سان من از این به بعد کلا دستیار دازایم
♧ اوکیه * قطع کرد که بره پیش فوکو *
_ یس دمت گرم
+ چراااااا
£ تو برو پتروست بخور
+ نهههه بابا گرفتم با هم بخوریم
£ من میدی پتروس میگیری؟
+ نه خدایی
£ اوکی مشکلی نیست ولی یه حرفی به موری سان زدیم نمیشه زد زیرش یکم گذشت بهش میگیم
+ من بدون تو نمیتونممم
_ به دستیار من چپکی نگاه نکنا
+ بیا برو تو کوچهههه
_ آکووووتاااااگاااوااا * نعره زد *
÷ بله؟
_ از این به بعد برای یه مدتی دستیار چویایی
÷ واسه چییییی
£ چون چویا جاااااان منو با پتروس عوض کرد
÷ خب حتما همون قدر ارزش داشتی
£ عه؟ خب اوکی از این به بعد برو دختر همسایه بکن
÷ نه غلط کردم ببخشید
£ غلط نکن برو دختر همسایه بکن
÷ عزیزممممم
£ برو به دختر همسایه بگو
_ بخدا که خیلی خنگی آکو
+ واقعا که ببر به این نازی با دختر همسایه آخه؟ خاااااک
÷ بابا مگه همسایه اصلا دختر دارهههه
£ خفه شو گمشو اصلا از جلو چشام خفه شو
+ آره راست میگه من کار دارم جمع کن بریم * چویا و آکو رفتن *
_ آتسوشیییی
£ ها
_ بیا بریم بار
£ آخرین بار که باهات جایی اومدم تا یه ماه پام تو گچ بود
_ خب باشه تو برون
£ با این کمرم؟
_ اوکی اصلا بریم شهر بازی آخرین باری که رفتی کی بود؟
£ اینا ول کن گل میخوای؟
+ چیییییی تو گل میکشیی
£ نه بابا گل چیه؟اصلا من کیم؟
+ همین الان گفتی
£ ببین من آخرین باری که به گل دست زدم باغبون با بیل و کلنگ زد تو سرم
+ خب باشه * دوباره رفت *
_ دمت گرم اگه من بودم نمیتونستم جمع کنم اصلا دلم نمیاد به چویا دروغ بگم خیلی تغییر کردی قبلا همیشه راست میگفتی مهربون بودی ماموریت قتل نمی رفتی حتی به سیگار دستم نمیزدی چه برسه به گل
£ اون آتسوشی مرده البته نمرد کشته شده * خالی کرد دود سیگارش تو صورت دازای *
_ خفه شدم . نکش دیگه بابا یه بسته کشیدی
£ عه واقعا؟
_ آره . اگه میخوای بمیری من نمی زارم میدونی چرا چون دنیا رو بدون تو و چویا و آکو نمیتونم تصور کنم خیلی سخته
£ همه مون یه روز می میریم نمیتونی جلوی سرنوشت رو بگیری
_ اما میتونی تغییرش بدی
£ راست میگی اوکی حالا حالا ها نمیرم
_ خوبه حالا بیا بریم شهر بازی ای پارکی باری چیزی
£ اوکی فقط صبر کن یه مسکن بخورم بریم
_ اوکیه
پایان _ مرسی لایک میکنی
۱۳.۲k
۱۷ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.