پارت ۵۱
پارت ۵۱
ویو تهیونگ
+هیچی نشد ، کاسه از دست آجوما افتاده بود .. خوبیم
-هوفففف زهره ترک شدم ، بشین تو(آخرش رو جدی گفت)
+باشه (یکم ناراحت)
نشستیم و راه افتادیم سمت خونه جین هیونگ ..
بعد ۱۰ مین رسیدیم و زنگ در رو زدیم که اینبار خود جین هیونگ در رو باز کرد
جین : هی معلوم هست شما کجایید؟ چرا آخه گوشیتون رو جواب نمیدین بیشعورا؟(عصبانی کیوت)
+به من که زنگ نزدی هیونگ(پوکر)
-آههه خب ببخشید گوشیم سایلنت بود ، بعدم رفته بودیم وسایلمون رو جمع کنیم
جین : آیشششش خَرا ، صد دفعه گفتم نکنه مردن ...
+حالا میشه بیایم تو؟!
جین : آخ آخ بیاید
رفتیم تو و چمدون هامون رو گذاشتیم کنار در
شوگا : شما دو تا کجا رفتین؟
+-(پوکر فیس)
جیمین : میدونیم رفتین وسایل رو جمع کنید ، اما چرا انقدر طول دادین ؟
+خب طول کشید دیگه
شوگا : والا ما هم رفتیم خونه و برگشتیم اما ۱ ساعت و ۲۳ دقیقه طول نکشید /:
نامجون : خب بچها الان که همه آماده اید ، بیاید شام بخوریم و بخوابیم تا فردا آماده باشیم .
جین : من که موافقم
همه : اوکیییی
نشستیم شام خوردیم و بعد یکم این ور اون ور و حرف زدن و خوش گذرونی موقع خواب شد
جین : خب بالا ۴ تا اتاق هست
جیهوپ : آره میتونیم بریم اونجا ... یه لحظه بچه ها گوشیم زنگ میخوره
جین : اوکی
داشتیم حرف میزدیم که یهو جیهوپ شاد و شنگول اومد و با داد گفت
جیهوپ : بچه هااااااا، لارا بود ... گفت امشب راه میوفته .... یسسسس(داد)
جیمین : یعنی اونم میاد فردا رو؟(خوشحال)
جیهوپ : بهش گفتم ، گفت میادددددد
همه : هوراااااا
راستش خوشحال بودیم که لارا هم میاد
جین : خبببب جیهوپ کی میاد؟
جیهوپ : گفت ساعت ۲ میرسه
جین : پس بهش بگو که بیاد اینجا تا باهم بریم دیگه
جیهوپ : باشه الان بهش زنگ میزنم
نامجون : خب بچه ها حالا که ۸ نفر شدیم میتونیم تو هر تاق ۲ نفره بخوابیم
جین : آره ، شوگا و جیمین که با همن. جیهوپ و لارا هم که باهم . تهیونگ و جونگ کوک هم که...
+هیونگ میشه من امشب پیش تو بخوابم؟
-اره منم با نامی حرف دارم
جین : ب...باشه ، نظر تو چیه نام؟(تعجب)
نامجون : اوکیه (تعجب)
+پس همه چی حله ، بریم بخوابیم
جیهوپ : بچه ها لارا قبول کرد ، فقط زمانی که اومد باید برم دم در تا در رو باز کنم
-اوکیه ، تقریبا ۵ ساعت دیگه میاد
جیهوپ : آره شما بخوابید ، منم ساعت زنگ میزارم تا اومد برم در رو باز کنم .
همه : باشه
و رفتیم سراغ اتاق ها
جین : خب ته ته دلیلی داشت اینکه میخواستی باهم باشیم؟!!
+هیونگ دوست دارم پیش تو بخوابم ، اگر مشکلی داری برم خب...
جین : نه نه حرفم این نبود
+پس بیا بخوابیم(خوشحال)
جین : خیله خب(تعجب)
رفتیم رو تخت که تهیونگ شروع کرد حرف زدن
+هیونگ؟
جین : بله؟!
+اگر که... اگر که نامجون هیونگی رو از دست بدی چیکار میکنی؟
جین : خبببب. نمیدونم ، شاید..
ویو تهیونگ
+هیچی نشد ، کاسه از دست آجوما افتاده بود .. خوبیم
-هوفففف زهره ترک شدم ، بشین تو(آخرش رو جدی گفت)
+باشه (یکم ناراحت)
نشستیم و راه افتادیم سمت خونه جین هیونگ ..
بعد ۱۰ مین رسیدیم و زنگ در رو زدیم که اینبار خود جین هیونگ در رو باز کرد
جین : هی معلوم هست شما کجایید؟ چرا آخه گوشیتون رو جواب نمیدین بیشعورا؟(عصبانی کیوت)
+به من که زنگ نزدی هیونگ(پوکر)
-آههه خب ببخشید گوشیم سایلنت بود ، بعدم رفته بودیم وسایلمون رو جمع کنیم
جین : آیشششش خَرا ، صد دفعه گفتم نکنه مردن ...
+حالا میشه بیایم تو؟!
جین : آخ آخ بیاید
رفتیم تو و چمدون هامون رو گذاشتیم کنار در
شوگا : شما دو تا کجا رفتین؟
+-(پوکر فیس)
جیمین : میدونیم رفتین وسایل رو جمع کنید ، اما چرا انقدر طول دادین ؟
+خب طول کشید دیگه
شوگا : والا ما هم رفتیم خونه و برگشتیم اما ۱ ساعت و ۲۳ دقیقه طول نکشید /:
نامجون : خب بچها الان که همه آماده اید ، بیاید شام بخوریم و بخوابیم تا فردا آماده باشیم .
جین : من که موافقم
همه : اوکیییی
نشستیم شام خوردیم و بعد یکم این ور اون ور و حرف زدن و خوش گذرونی موقع خواب شد
جین : خب بالا ۴ تا اتاق هست
جیهوپ : آره میتونیم بریم اونجا ... یه لحظه بچه ها گوشیم زنگ میخوره
جین : اوکی
داشتیم حرف میزدیم که یهو جیهوپ شاد و شنگول اومد و با داد گفت
جیهوپ : بچه هااااااا، لارا بود ... گفت امشب راه میوفته .... یسسسس(داد)
جیمین : یعنی اونم میاد فردا رو؟(خوشحال)
جیهوپ : بهش گفتم ، گفت میادددددد
همه : هوراااااا
راستش خوشحال بودیم که لارا هم میاد
جین : خبببب جیهوپ کی میاد؟
جیهوپ : گفت ساعت ۲ میرسه
جین : پس بهش بگو که بیاد اینجا تا باهم بریم دیگه
جیهوپ : باشه الان بهش زنگ میزنم
نامجون : خب بچه ها حالا که ۸ نفر شدیم میتونیم تو هر تاق ۲ نفره بخوابیم
جین : آره ، شوگا و جیمین که با همن. جیهوپ و لارا هم که باهم . تهیونگ و جونگ کوک هم که...
+هیونگ میشه من امشب پیش تو بخوابم؟
-اره منم با نامی حرف دارم
جین : ب...باشه ، نظر تو چیه نام؟(تعجب)
نامجون : اوکیه (تعجب)
+پس همه چی حله ، بریم بخوابیم
جیهوپ : بچه ها لارا قبول کرد ، فقط زمانی که اومد باید برم دم در تا در رو باز کنم
-اوکیه ، تقریبا ۵ ساعت دیگه میاد
جیهوپ : آره شما بخوابید ، منم ساعت زنگ میزارم تا اومد برم در رو باز کنم .
همه : باشه
و رفتیم سراغ اتاق ها
جین : خب ته ته دلیلی داشت اینکه میخواستی باهم باشیم؟!!
+هیونگ دوست دارم پیش تو بخوابم ، اگر مشکلی داری برم خب...
جین : نه نه حرفم این نبود
+پس بیا بخوابیم(خوشحال)
جین : خیله خب(تعجب)
رفتیم رو تخت که تهیونگ شروع کرد حرف زدن
+هیونگ؟
جین : بله؟!
+اگر که... اگر که نامجون هیونگی رو از دست بدی چیکار میکنی؟
جین : خبببب. نمیدونم ، شاید..
۲.۰k
۱۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.