قدرت عشق Part 16
هانا ـ چی میگی منو تو که کاری نکردیم
رانگ ـ چه ربطی داری وقتی لبات خوشمزست حتمی..
هانا ـ عه بس کن دیگه مور مورم شد
رانگ ـ. خوب حالا من که چیزی نگفتم
هانا ـ چیزی نگفتی بیا دیگه بیشتر توضیح بده
رانگ ـ باشه حالا اینقدر شلوغش نکن من خوردم میرم اماده شم
هانا ـ منم خوردم ظرفا رو می شورم میام
رانگ ـ باشه
بعدش رانگ رفت یه لباس مشکی لش با یه شلوار مامستای پوشید
هانا هم یه تیشرت سفید با دامن سیاه و یه نیمبود سیاه پوشید یه روژ لب کمرنگ زد و یه خط چشم کوتاه و ریمل چون پوستش هم سفید بود تیازی به کرم پودر نداشت و موهاش رو شانه زد و دورش ریخت
هاناـ رانگ من اماده شدم
رانگ ـ من یه یکساعتی هست که حاضرم
هانا ـ. خوب حالا بهتره بریم
و بعدش ساک ها رو داخل ماشین رانگ گذاشتن و به سمت اردوگاه حرکت کردن
توی ماشین
رانگ ـ خوب اونجا منو تو پیش هم می خوابیم
هانا ـ به همین خیال باش اونجا دو تا چادر میزنن دخترا توی یکی
پسرا هم توی یه چادر
رانگ ـ اینطوری که نمی شه من دلم برات تنگ میشه
هانا ـ خودت رو لوس نکن فقط شبا از هم جداییم بقیه ی دقایق پیش همیم چون من دوستی ندارم که برم پیشش تو شاید جانگ یو رو داشته باشی
رانگ ـ به هر حال من از خواب که بیدار شدم یه راست نیام پیش تو
هانا ـ باشه بیا من که از خدامه
خوب بچه ها شاید بعدا یه پارت دیگه گذاشتم ولی فعلا خبری از پارت جدید نیست
رانگ ـ چه ربطی داری وقتی لبات خوشمزست حتمی..
هانا ـ عه بس کن دیگه مور مورم شد
رانگ ـ. خوب حالا من که چیزی نگفتم
هانا ـ چیزی نگفتی بیا دیگه بیشتر توضیح بده
رانگ ـ باشه حالا اینقدر شلوغش نکن من خوردم میرم اماده شم
هانا ـ منم خوردم ظرفا رو می شورم میام
رانگ ـ باشه
بعدش رانگ رفت یه لباس مشکی لش با یه شلوار مامستای پوشید
هانا هم یه تیشرت سفید با دامن سیاه و یه نیمبود سیاه پوشید یه روژ لب کمرنگ زد و یه خط چشم کوتاه و ریمل چون پوستش هم سفید بود تیازی به کرم پودر نداشت و موهاش رو شانه زد و دورش ریخت
هاناـ رانگ من اماده شدم
رانگ ـ من یه یکساعتی هست که حاضرم
هانا ـ. خوب حالا بهتره بریم
و بعدش ساک ها رو داخل ماشین رانگ گذاشتن و به سمت اردوگاه حرکت کردن
توی ماشین
رانگ ـ خوب اونجا منو تو پیش هم می خوابیم
هانا ـ به همین خیال باش اونجا دو تا چادر میزنن دخترا توی یکی
پسرا هم توی یه چادر
رانگ ـ اینطوری که نمی شه من دلم برات تنگ میشه
هانا ـ خودت رو لوس نکن فقط شبا از هم جداییم بقیه ی دقایق پیش همیم چون من دوستی ندارم که برم پیشش تو شاید جانگ یو رو داشته باشی
رانگ ـ به هر حال من از خواب که بیدار شدم یه راست نیام پیش تو
هانا ـ باشه بیا من که از خدامه
خوب بچه ها شاید بعدا یه پارت دیگه گذاشتم ولی فعلا خبری از پارت جدید نیست
۵.۶k
۱۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.