فیک عشق دوتا دوست(part11)

ویو کوک
یه تو سری از‌ تهیونگ خوردم
$:یعنی من اینجا اضافم
_:نه فقط تو همتون
ایندفعه شوگا از جفتش چیزی پیدا کرد
و به طرف من پرت کرد
^:بچه جون الان چی گفتی
_:هی..هیچی گفتم شما تاج سرید
^:آها خوبه خوبه
ویو ا/ت
حوصلم زیادی سر رفته بود بلد شدم رفتم پایین
یونا رو دیدم
٪:آبجی بیا پیشم یه دقه
دختر مهربونی بود
رفتم و کنارش نشستم
+:جونم
٪:از کوک خوشت میاد؟
+:کوک؟ خوب ...نه
٪:به من دروغ نگو😑
+:یا من دروغ نمیگم
٪:من که میدونم دوسش داری
(یونا شروع کرد به قل قلک دادن ا/ت )
+:یا بچه ولم کن
٪:تا نگی ولت نمیکنم
+:باشه باشه ارهههههه
٪:آها حالا شد
٪:میدونی چیه من جیمین خوشم میاد
+:چی؟
٪:هوم چیه
+:هیچی ... جدی جدی از جیمین خوشت میاد
٪:اره ... میگم میای بریم خونه کوک؟
+:اکی بریم
آماده شدیم و رفتیم سمت خونه کوک
وقتی رسیدن
٪:بیا من کلید دارم در نزن
ویو جیمین
خونه پر از پر های بالشت بود همه رو زمین بخش بودن
که یهو در خونه باز شد
ویو یونا
وقتی رفتیم خونه .......