A year without him 💔
A year without him 💔
پــارتــــ : 13 💜
مادرش برداشت و گفت : سلام پسرم . خوبی ؟!
کوکی گفت : سلام مامان . خوبم .
مادرش : اون دختره کی بود گوشی رو برداشت ؟!
کوکی گفت : اون دختره ... خب ... مامان ، من میخوام با اون دختر ازدواج کنم !
مادرش : مبارک باشه ! تو چه غلطی میخوای بکنی ؟! ها ؟! مگع تو با دان قرار ازدواج نزاشتی ؟!
کوکی : مامانمن دان رو دوس ندارم ! چرا عشق زوری میخوای !
مادرش : مگه دست خودته ؟!
کوکی : مامان ،،، من فردا میام خونه ، می چا رو بهت نشون میدم . مطمئنم خوشت میاد ازش !
مادرش : حالا منم خوشم بیاد ازش ! بابات چی ؟!
کوکی : مامان ... یک بار ،،، فقط یک بار من ازتون یه چیز خواستم !
مادرش : پوفففف ،،، حالا فردا بیارش ببینم چجوریه !
کوکی : باشه مامان . فعلا !
کوکی اومد در رو باز کرد دید می چا پشت دره .
می چا : کوکی ... من اصراری ندارم ! نمیخواد با من ازدواج کنی ! به حرف پدر و مادرت گوش کن !
کوکی : آخه من ....
می چا : آخه نداره ... وقتی که پدر و مادرت نمیخوان که با من ازدواج کـ ... نـ ... ی پس ،،، مشکلی نداره !
کوکی : می چااااا ، این بار آخرت باشه این حرفو میزنی ! من دوست دارم ! جز تو هم نمیخوام با کسی ازدواج کنم ! لطفا اینو بدون !
می چا : پس یعنی ...
کوکی : فردا میریم دیدن پدر و مادرم !
می چا : بـ ... ا ... شـــ ... ه .
{ یک روز بعد }
پــارتــــ : 13 💜
مادرش برداشت و گفت : سلام پسرم . خوبی ؟!
کوکی گفت : سلام مامان . خوبم .
مادرش : اون دختره کی بود گوشی رو برداشت ؟!
کوکی گفت : اون دختره ... خب ... مامان ، من میخوام با اون دختر ازدواج کنم !
مادرش : مبارک باشه ! تو چه غلطی میخوای بکنی ؟! ها ؟! مگع تو با دان قرار ازدواج نزاشتی ؟!
کوکی : مامانمن دان رو دوس ندارم ! چرا عشق زوری میخوای !
مادرش : مگه دست خودته ؟!
کوکی : مامان ،،، من فردا میام خونه ، می چا رو بهت نشون میدم . مطمئنم خوشت میاد ازش !
مادرش : حالا منم خوشم بیاد ازش ! بابات چی ؟!
کوکی : مامان ... یک بار ،،، فقط یک بار من ازتون یه چیز خواستم !
مادرش : پوفففف ،،، حالا فردا بیارش ببینم چجوریه !
کوکی : باشه مامان . فعلا !
کوکی اومد در رو باز کرد دید می چا پشت دره .
می چا : کوکی ... من اصراری ندارم ! نمیخواد با من ازدواج کنی ! به حرف پدر و مادرت گوش کن !
کوکی : آخه من ....
می چا : آخه نداره ... وقتی که پدر و مادرت نمیخوان که با من ازدواج کـ ... نـ ... ی پس ،،، مشکلی نداره !
کوکی : می چااااا ، این بار آخرت باشه این حرفو میزنی ! من دوست دارم ! جز تو هم نمیخوام با کسی ازدواج کنم ! لطفا اینو بدون !
می چا : پس یعنی ...
کوکی : فردا میریم دیدن پدر و مادرم !
می چا : بـ ... ا ... شـــ ... ه .
{ یک روز بعد }
۶.۷k
۰۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.