𝐧𝐚𝗺𝐞:𝐭𝐡𝐞 𝐛𝐚𝐝 𝐝𝐫𝐞𝐞𝗺 𝐩𝐚𝐫𝐭:𝐭𝐰𝗼
شروع کردم راه رفتن،هنوز چند دیقه راه مونده بود از ایستگاه تا دم خونه
داشتم به زندگیم فکر میکردم
ولی ناموصا هنوزم موندم چرا جین اضافه مونده بود
هرچی ک بود به من ربطی نداشت
به خودم که اومدم دیدم دم در خونم،کلید انداختم توی در و رفتم داخل
همه خواب بودن،رفتم داخل اتاقم که دیدم مامانم روی تختم نشسته
+س سلام
-سلام،چیزی خوردی؟
+ن نه،چیکارم داشتی
-بشین
جلوش نشستم
-ا.ت،تو خیلی به امتحانای ترم نزدیکی،بشین توی این یه مدته درستو فشرده تر بخون،در ضمن این مدته میتونی بری بیرون،اما فقط بین دوستات با جیمینو جین!
+باشه اما چیشده مگه
-هیچی،بعدا کامل بهت میگم،فقط در همین حد بدون!
+اوکیه
-همین،میرم یه چیزی میارم بخوری
+نمیخام مامان اشتها ندارم
-چرا
+نمیخام دیگه
-باشه،بخاب
رفت بیرونو درو بست
_فردا صبح_
.
.
.
.
.
#bts #smut #jhope #army#fiction#mafia#baddreem#kimnamjoon#
#Kimsookjin #minyoongi#junghousok#parkjimin
#Kimteahyoung#jeonjungkook
داشتم به زندگیم فکر میکردم
ولی ناموصا هنوزم موندم چرا جین اضافه مونده بود
هرچی ک بود به من ربطی نداشت
به خودم که اومدم دیدم دم در خونم،کلید انداختم توی در و رفتم داخل
همه خواب بودن،رفتم داخل اتاقم که دیدم مامانم روی تختم نشسته
+س سلام
-سلام،چیزی خوردی؟
+ن نه،چیکارم داشتی
-بشین
جلوش نشستم
-ا.ت،تو خیلی به امتحانای ترم نزدیکی،بشین توی این یه مدته درستو فشرده تر بخون،در ضمن این مدته میتونی بری بیرون،اما فقط بین دوستات با جیمینو جین!
+باشه اما چیشده مگه
-هیچی،بعدا کامل بهت میگم،فقط در همین حد بدون!
+اوکیه
-همین،میرم یه چیزی میارم بخوری
+نمیخام مامان اشتها ندارم
-چرا
+نمیخام دیگه
-باشه،بخاب
رفت بیرونو درو بست
_فردا صبح_
.
.
.
.
.
#bts #smut #jhope #army#fiction#mafia#baddreem#kimnamjoon#
#Kimsookjin #minyoongi#junghousok#parkjimin
#Kimteahyoung#jeonjungkook
۳.۵k
۰۱ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.