سرنوشت
خب فردا صبححححح
یونجی:خب بورام جونم خیلی ممنون که دیشب گذاشتی من بیا اینجا واقعا زحمت شد،امیدوارم بتونیم جبران کنیم
جینا:آره راست میگه واقعا خوش گذشت عزیزم
یونجی (رفتم آچا رو بغل کردم و ازش خداحافظی کردم
جینا هم همینکارو کرد و از آچا معذرت خواهی کرد و بعد از یک ساعتتتت خداحافظی رفتن
توی این نشست و اول جینا رو رسوندن و بعد یونجی رفت عمارت
آجوما:اوه دخترم اومدی؟بفرما تو عزیزم
یونجی:مرسی آجوما،راستی، پسرا کجان؟
آجوما:تو نشیمن
یونجی:آها مرسی و بعد رفت پیش پسرا
رفتم و در زدم
ته ته:بیا تو
یونجی :س..سلام
کوک:سلام(ذوق)
تهیونگ:به به سلام خانوم دیونه(خنده)
یونجی:خب بورام جونم خیلی ممنون که دیشب گذاشتی من بیا اینجا واقعا زحمت شد،امیدوارم بتونیم جبران کنیم
جینا:آره راست میگه واقعا خوش گذشت عزیزم
یونجی (رفتم آچا رو بغل کردم و ازش خداحافظی کردم
جینا هم همینکارو کرد و از آچا معذرت خواهی کرد و بعد از یک ساعتتتت خداحافظی رفتن
توی این نشست و اول جینا رو رسوندن و بعد یونجی رفت عمارت
آجوما:اوه دخترم اومدی؟بفرما تو عزیزم
یونجی:مرسی آجوما،راستی، پسرا کجان؟
آجوما:تو نشیمن
یونجی:آها مرسی و بعد رفت پیش پسرا
رفتم و در زدم
ته ته:بیا تو
یونجی :س..سلام
کوک:سلام(ذوق)
تهیونگ:به به سلام خانوم دیونه(خنده)
۸۰۷
۰۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.