★دیدار اول . پارت اول ★
★دیدار اول . پارت اول ★
[ از زبان دازای ]
هعی چه ماه قشنگیه امشب ماه کامله تازه بدون اجازه اومدن بیرون و نگاه کردنش هم حال میده بزار برم روی اون تپه کوچیک
*برش زمانی*
(☆ این علامت نویسنده هستش )
☆ دازای به ماه و منظره در برش خیره میشد که یکی موبایلش رو دزدید
دازای : هوی دزد موبایلم رو پس بده
☆ دازای به دنبال دزد رفت و بعد دید که اون دزد وارد یک خونه خرابه شده دازای رفت تو و اصلحش رو در آورد گفت : آهای کجایی گوشیم رو پس میدی یا با تفنگ میوفتم به جونت
بعد گوشیه دست دزد زنگ خورد و دازای فهمید که دزد کجاست دازای رفت به سمت جاایی که صدا میومد و اصلحه رو جلو آورد و گفت : یا الان موبایلم رو میده یا یک گلوله حرومت میکنم
دزد تا از پشت خرا به ها اومد بیرون دازای قلبش اکلیلی شد یک پسر مو بود با مو های برنگ نارنجی و چشم های ابیه اقیانوسی ( بله درست فهمیدی دازای با دیدار اول از اون دزد خوشش اومده بود )
دزد : باشه ، باشه ، بفرما
دازای : ......
★ادامه دارد ★
__________________________.
خب عزیزان چطور بود ؟
[ از زبان دازای ]
هعی چه ماه قشنگیه امشب ماه کامله تازه بدون اجازه اومدن بیرون و نگاه کردنش هم حال میده بزار برم روی اون تپه کوچیک
*برش زمانی*
(☆ این علامت نویسنده هستش )
☆ دازای به ماه و منظره در برش خیره میشد که یکی موبایلش رو دزدید
دازای : هوی دزد موبایلم رو پس بده
☆ دازای به دنبال دزد رفت و بعد دید که اون دزد وارد یک خونه خرابه شده دازای رفت تو و اصلحش رو در آورد گفت : آهای کجایی گوشیم رو پس میدی یا با تفنگ میوفتم به جونت
بعد گوشیه دست دزد زنگ خورد و دازای فهمید که دزد کجاست دازای رفت به سمت جاایی که صدا میومد و اصلحه رو جلو آورد و گفت : یا الان موبایلم رو میده یا یک گلوله حرومت میکنم
دزد تا از پشت خرا به ها اومد بیرون دازای قلبش اکلیلی شد یک پسر مو بود با مو های برنگ نارنجی و چشم های ابیه اقیانوسی ( بله درست فهمیدی دازای با دیدار اول از اون دزد خوشش اومده بود )
دزد : باشه ، باشه ، بفرما
دازای : ......
★ادامه دارد ★
__________________________.
خب عزیزان چطور بود ؟
۳.۴k
۲۶ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.